صفحه اصلی / فرق / اجتماعي / تشيع / تصوف / دیدگاه علماء پیرامون تصوف

دیدگاه علماء پیرامون تصوف

دیدگاه علماء پیرامون تصوف

    شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود می‌نویسد:

    «علامت حلاجیه یعنى مریدان حسین بن منصور حلاج آن است که ادعا می‌کنند که خدا در اثر عبادت در ایشان تجلى کرده، با آن که خود را ملتزم می‌دانند به ترک نماز و سایر واجبات و ادعاى اسم اعظم دارند و مىگویند حق تعالى براى ما مجسم می‌شود و دوست ما چون خالص شود و مذهب ما را بداند از انبیاء افضل است و ادعاى علم کیمیا می‌کنند و حال آن که نمی‌دانند مگر حیله و دغل و گول زدن مسلمین، خدایا ما را از ایشان قرار مده و تمام ایشان را لعن کن.»([۱])

    شیخ مفید در شرح عقائد صدوق درباره صوفیان این گونه می‌نویسد:

    «حزب صوفیان صاحب قول اباحه و قول به حلول می‌باشند و حلاج را با شیعه اختصاص نیست و ایشان قومى از زندیقان و ملحدانند که نزد هر فرقه تظاهر می‌کنند بدین همان فرقه و براى حلاج چیزهاى باطلى ادعا می‌کنند مانند مجوس براى زرتشت و نصارى براى عیسى در ادعاى آیات و معجزات ولى نصارى و مجوس نزدیک‌ترند به دیانت‌ها و ایشان دورترند.»([۲])

    خواجه نصیر الدین طوسى در قواعد العقائد در این باره می‌نویسد:

    «یکى از صفات سلبیه خدا آن است که ممکن نیست در طرفى یا مکانى یا محلى باشد زیرا محتاج خواهد شد به محل و مکان و ممکن نیست به او اشاره کرد. در این قول از سفیان فرقه مجسمه و مشبهه و صوفیه مخالف ما هستند. می­گویند جائز است خدا حلول کند در محلى و آن قلوب اولیاء است و نیز در همان رساله گوید و جائز نیست بر خدا یکى شود با چیز دیگر که دو تا یکى شود و این محال است مگر آن که دو چیز هر دو از بین بروند و یا یکى از بین برود ولى عده‌ای از قدماء حکماء قبل از اسلام و هم چنین صوفیه بر خلاف عقل این مطلب را گفته‌اند.»([۳])

    شهید ثانى در رساله علم درایه در مورد ضرر فرقه صوفیه این چنین می‌نویسد:

    «ضرر صوفیه در وضع و جعل حدیث دروغ از هر کسى بزرگ‌تر و بیشتر است زیرا آنان خود را به زهد بدون علم بسته‌اند و براى جذب قلوب مردم در مواعظ خود احادیث دروغ جعل می‌کنند.»([۴])

    علامه حـلى در «رساله سعدیه» در مورد مذهب صوفیه می‌نویسد:

    «مذهب صوفیه مذهب پستى است. زیرا خدا را در مادیات آورده‌اند و در محلى مانند بدن بشرى سکنى داده‌اند که حلول کند محتاج به محل بشود و واجب الوجود را به ممکنات نتوان قیاس کرد تا محتاج به محل شود.»

    و هم چنین ایشان در کتاب نهج الحق درباره مذهب صوفیه می‌نویسد:

    «در مذهب صوفیه از سفیان است و همه کفر و زندقه است و شیعه چنین مذهبى ندارد تعالى الله عن ذلک علواً کبیراً خدا را حمد می‌کنیم که ما را هدایت کرد به پیروى اهل بیت علیهم السلام در عقائد خودمان نه پیروى اهل فکرهاى باطل چگونه ایشان تبرک می‌جویند به قبور مشایخ خود با آن که گاهى به حلول و گاهى به اتحاد معتقد بشوند و عبادت ایشان رقص و کف زدن است خداوند در قرآن کنار جاهلیت را به این اعمال مذمت کرده و فرموده: (وَ مَا کَانَ صَلَوتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ اِلاّ مُکَاءً وَ تَصْدِیَهً)([۵])([۶])

    شهید اول محمد بن مکى (رئیس الفقهاء و المجتهدین) در یکى از مجامع خود چنان چه در فوائد الرضویه نقل کرده در مورد صوفیه و سیره عملى آنها می‌نویسد:

    «توجه صوفیه به کثرت خوراک و شکم پرورى به جایى رسیده که نقش انگشتر بعضى از ایشان «اُکُلُهَا دَائِمٌ»([۷]) و دیگرى «لاَ تُبْقىَْ وَ لاَ تَذَرُ»([۸]) و تفسیر کرده‌اند. الشجره الملعونه فى القرآن را به خلال بعد از طعام و «الاخْسَرِینَ اَعْمَالاً»([۹]) را به کسانى که نان ترید کند و دیگرى بخورد و بعضى دیگر تفسیر کرده‌اند به آن کس که در ایام خربوزه کارد ندارد و بعضى از ایشان می گویند عیش میان دو خاء است؛ خوان و خلال و طشت و ابریق را قبل از طعام مبشر و بشیر و بعد از طعام منکر و نکیر گویند.»([۱۰])

    صدرالدین شیرازی ـ ملا صدرا ـ در کتاب «کسر الاصنام الجاهیله» (شکستن بت­های جاهلیت) که تنها برای شناساندن و نقد صوفیه آن را نوشته است می‌نویسد:

    «در این زمان جماعتی زیاد را دیده‌ام که در ظلمات جهل و کوری در نقاط مختلف زندگی می‌کنند که در میان آنها سفاهت و بطلان جاری است و منشأ این سفاهت این است که تابع شیطان خیال‌اند و گمان می‌کنند که اهل کمال‌اند. آنها از شخصی تبعیت می‌کنند که ادعای ولایت و قرب و منزلت در پیشگاه خدا را دارد یعنی قطب و تصور می‌کنند که آن شخصی از اوتاد، واصلین و مقربین است. زیرا از آن شخص کلمات سست و مزخرفات سطحی می‌شنوند و تصور می‌کنند که اینها کرامات و از اخبار الهی است. برای همین علت، از یادگیری علم و عرفان کناره گرفته‌اند و عمل بر طبق قرآن و سنت را رها کرده‌اند و به گفته‌های مثلاً غیبی قطب اکتفا می‌نمایند. آنها عقل و شعور خود را تعطیل کرده و به یک شخص ناقص مانند خود چنگ زده‌اند… این که گفتم آنها اهل عمل نیستند، چون در دریای لذات غرق‌اند و با آتش شهوات می‌سوزند و در چنگال ظلمات اسیرند… آنها تمساح‌های هوا و هوس‌اند و اکثر اوقات آنها به بازی با پسر بچه‌ها می‌گذرد و مشغول غنا و لهو هستند و با تمام این پلیدی‌ها، جمعی از انسان‌های نادان خیال می‌کنند که صوفیان دارای علم و معرفت هستند و حق را مشاهده می‌کنند و به وصال الهی رسیده‌اند و فانی در حق و باقی به حق هستند. قسم به خدا که آنها از این حقایق چیزی جز یک اسم خالی نمی‌فهمند. آنها با چشم حقارت به علمای واقعی نظر می‌کنند و چه بسا دیده شده که صنعت گران و بازاریان آنها شغل خود را ترک کرده‌اند و به مدت طولانی در خدمت سران صوفیه بوده و از آنها همین حرف‌های مزخرف را یاد گرفته‌اند… و قطب آنها این مزخرفات را برای صوفیه بیان می‌کند، گویی که وحی می‌گوید… و برای خود و بعضی از مریدان احمقش ادعای وصول الی الله دارد در حالی که آنها از فجار و منافقانند و خدا می‌داند که آنها دروغ گویانند. خلاصه، سبب اشتباه و وسوسه شدن آنها توسط شیطان در دو چیز است:

    اول، قبل از این که علم فرا بگیرد، مشغول عبادت و ریاضت می‌شوند، در حالی که معرفت نفس در علم و عمل است. دوم، چیزهایی از آنها صادر می‌شود که آن را کرامت و خارق عادت می‌نامند، در حالی که آن عمل از حیله‌ها و شعبده بازی آنهاست… .

    بیشترین چیزی که صوفیان به آن معتاد شده‌اند کلمات مزخرف شعری است… و مجالس این قوم مملو از شعر گویی است… خدا روی آنها را در دنیا و آخرت سیاه کند و فضیحت آنها را در دو عالم آشکار کند.»

    ملا صدرا پس از این نظریات آراء و عقائد صوفیان را به نقد می‌گذارد:

    «مراد از شطح دو چیز است: اول، ادعای طویل و عریض در عشق به خدا و وصول به حق تعالی که با این ادعا تکلیف را از خود ساقط می‌کنند و ادعای اتحاد با خدا و وصول به جمال الهی و برداشته شدن حجاب را دارند لذا می‌گویند چنین دیدیم و چنان دیدیم و خود را به حلاج شبیه می‌نمایند و اناالحق می‌گویند و چه بسا که از بایزید بسطامی نقل می‌کنند که گفته «سبحانی ما اعظم شأنی ـ پاک و منزه هستم و چه عظمتی دارم» این نوع از کلام برای مردم عوام از ستم هم مهلک‌تر می‌باشد تا جایی که بعضی از کشاورزان هم کار خود را رها کرده و مانند بایزید و غیره ادعای بزرگی می‌کنند این نوع از کلمات را عوام دوست دارند چون تکلیف و عمل را ساقط می‌کند… قسم دوم از شطحیات صوفیه کلماتی می‌گویند که مفهوم نیست، ظاهری زیبا دارد اما پشت آن لفظ چیزی و حقیقتی نیست الا این که موجب تشویش قلوب می‌شود و ذهن‌ها را پراکنده می‌کند… گاهی اوقات «طامات» می‌گویند: یعنی الفاظ قرآن و حدیث را به معنای دیگری تأویل می‌کنند… و این کار عقلاً و شرعاً حرام است چون اگر الفاظ را از حقیقت خود جدا کنیم بدون هیچ دلیل عقلی و شرعی، دیگر هیچ گونه اعتمادی به الفاظ (قرآن و حدیث) باقی نخواهد ماند، و اگر ما الفاظ قرآن را بدون هیچ دلیل عقلی و شرعی به معانی باطنی تأویل کنیم دیگر در کلام خدا و رسول خدا هیچ منفعتی باقی نمی‌ماند… این از بدعت‌ها و مفاسد بزرگ صوفیه است و با این کار باطنیه (از فرقه‌های ضاله صوفیه) شریعت را به نابودی می‌کشانند، چون ظاهر قرآن و روایات را به چیزی دیگر تأویل می‌کند (که فقط آنها می‌فهمند و بس) پس واجب است که از فریب‌کاری آنها بر حذر باشیم، زیرا شر آنها از شر شیاطین برای دین خدا بیشتر است و شیاطین به واسطه آنها دین خدا را از قلب مردم خارج می‌کنند پس ای مسکین! از هم نشینی با این جاهلان که خود شبیه سالکان کرده‌اند بپرهیز، زیرا آنها معرفت و یقین عریانند.»[۱۱]

    ملا صدرا عبارت «فان شرّهم اعظم علی الدین من شرّ الشّیاطین» را به کار می‌برد و این در حالی است که صوفیه همین عالمان را مصادره به مطلوب می‌کنند و از آن خود می‌دانند!

    مرحوم ملا محمد باقر مجلسى در کتاب عین الحیاه پس ذکر این روایت آورده است:

    «اکثر قدما و متأخرین علماى شیعه رضوان الله علیهم مذمت ایشان کرده‌اند و بعضى کتاب‌ها بر رد ایشان نوشته‌اند مثل على بن بابویه که نامه‌ها به حضرت صاحب الامر صلوات الله علیه می‌نوشته و جواب به او می‌رسیده و فرزند سعادتمندش محمد بن بابویه که رئیس محدثین شیعه است و به دعاى حضرت صاحب الامر(ع) متولد شده و آن دعا مشتمل بر مدح او نیز هست. و مثل شیخ مفید که عماد مذهب شیعه بوده و اکثر محدثین و فضلاى نامدار از شاگردان اویند و توقیع حضرت صاحب الامر صلوات الله علیه براى او بیرون آمده مشتمل بر مدح او، و او کتابى مبسوط بر رد ایشان نوشته. و مثل شیخ طوسى که در شیخ و بزرگ طایفه شیعه است و اکثر احادیث شیعه به او منسوب است و مثل علامه حلى رحمه الله که در علم و فضل مشهور آفاق است و مثل شیخ شهید (و شیخ على در کتاب مطاعن مجرمیه و فرزند او شیخ حسن در کتاب عمده المقال و شیخ عالى قدر جعفر بن محمد دوریستى در کتاب اعتقاد و ابن حمزه در چند کتاب) و سید مرتضى رازى در چند کتاب (و زبده العلماء و المتورعین مولا احمد احمد اردبیلى) قدس الله ارواحهم و شکر الله مساعیهم و غیر ایشان از علماى شیعه رضوان الله علیهم.»([۱۲])

    و نیز علامه خوئى در شرح نهج البلاغه می‌نویسد:

    «و بسیارى از علماء دیگر ذکر کرده‌اند که عادت صوفیه آن است که براى ترویج مرام فاسد خود، بسیارى از علماى شیعه را داخل خود حساب کنند. مانند مجلسى اول، شهید و ابن طاوس و شیخ بهائى و حال آن که شأن ایشان اجل و دامن ایشان از این نجاسات پاک است.»([۱۳])

ادامه مطلب در کتاب «سراب هدایت» تألیف دکتر دریاکناری

 

[۱]ـ همان، ص ۳۶.

[۲]ـ همان.

[۳]ـ همان.

[۴]ـ همان، ص ۳۷.

[۵]ـ سوره انفال، آیه ۳۵.

[۶]ـ حقیقه العرفان، ص ۳۷.

[۷]ـ سوره رعد، آیه ۳۵.

[۸]ـ سوره مدثر، آیه ۲۸.

[۹]ـ سوره کهف، آیه ۱۰۳.

[۱۰]ـ حقیقه العرفان، ص ۴۲.

۱ـ کسر الصنام الجاهلیه، شیرازی، صدرالمتألهین(ملا صدرا)، ص ۱، ۲۶، ۲۸.

[۱۲]ـ عین الحیاه، مجلسى، ملا محمد باقر، ص ۱ ـ ۱۱۹۰.

[۱۳]ـ حقیقه العرفان، برقعى، ص ۳۵، بسیارى از بیانات و عبارات علماء را برقعى در کتاب حقیقه العرفان ذکر کرده است که ما به همین مقدار بسنده می‌کنیم.

درباره مدیر

* در آذر ماه سال 1353 در شهر تهران به دنیا آمدم. داراي مداركي چون؛ فوق ديپلم: نجوم. ليسانس: تاريخ اسلام و نيز ليسانس فلسفه اسلامي فوق لیسانس: مذاهب اسلامی و دكترا: الهيات. * استاد رسمي حوزه علميه و دانشگاه در تهران هستم. * در ده‌ها موضوع به ارائه گفتمان پیرامون مباحث نقد فرق تصوف، شیطان پرستی مدرن، وهابیت و راجنشیسم«اوشو»، اكنكار، سايبابا، مهربابا، قانون جذب... در دانشگاه‌ها و مجامع علمی در سطح كشور می‌پردازم. * تاكنون بيش از 32 جلد تأليف در زمينه علوم مختلف نظیر؛ فلسفه اسلامی، تاریخ اسلامی، نجوم اسلامی، تفسیر، معارف اسلامی، کلام اسلامی، مذاهب اسلامی، مباحث اجتماعی، مباحث خانواده و تعلیم و تربیت، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی... به زبانه‌ای فارسي و عربي داشته‌ام. * هم چنين 35 مقاله به رشته تحرير در آورده‌ام، که برخی از آنها به چاپ رسیده است. * به مدت 14 سال مشغول فعالیت‌های هنري در بخش، تهیه کنندگی و کارگردانی می‌باشم، كه مستنداتِ تدوين شده در شبکه‌های مختلف سراسري و استاني پخش گرديده است.

این مطالب را نیز ببینید!

شریعت، طریقت و حقیقت در تصوف

  شریعت، طریقت و حقیقت در تصوف       صاحب کتاب غوالى اللئالى([۱]) نزد جمعى …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: