صفحه اصلی / کتابخانه / مقاله / پاسخ اجمالی به اظهارات آیت الله وحید خراسانی تناسب حکومت گمراه با «جمهوری اسلامی»

پاسخ اجمالی به اظهارات آیت الله وحید خراسانی تناسب حکومت گمراه با «جمهوری اسلامی»

 پاسخ اجمالی به اظهارات آیت الله وحید خراسانی

تناسب

حکومت گمراه با «جمهوری اسلامی»

 

مقدمه

    پس از اتمام دروس سطوح عالی حوزه علمیه قم، برای حضور در درس خارج فقه و اصول اساتید حوزه، چند روزی را در درس اساتید حاضر می‌شدم تا ورود و خروج استاد، کیفیت و کمیت بیان ادله و روش اجتهادشان را سنجیده تا آگاهانه، بهترین استاد را برگزینم. روزی به درس خارج فقه آیت الله وحید خراسانی در مسجد اعظم رفتم. روزی که فردای آن روز، روز شهادت امام صادق(ع) بود. ایشان پس از ۲۵ دقیقه ارائه مباحث، بحث علمی را رها کرد و تقریباً ۱۵ دقیقه‌ای در مورد عظمت علمی و شهادت امام صادق(ع) سخن گفت. در میانه سخنانش، کم کم لحن کلامش عوض شد. و با عنوان‌هایی این چنینی که؛ «ای سیدی که در تهران نشستی!» خطابات خودش را ادامه داد که؛ «ای سیدی که در تهران نشستی! من می‌دانم که در کشور چه خبر است تو نمی‌دانی؟! ای سیدی که در تهران نشستی! چرا وضع اهل سنت کشور این گونه است؟! چرا اینها در حال رشد و جولان دادن هستند؟!…» من ابتدا تصور می‌کردم که خطاب آیت الله وحید خراسانی به رئیس جمهور وقت، سید محمد خاتمی است. اما هر چه که جلوتر می‌رفت به مباحثی اشاره می‌کرد که از حیطه اختیارات ریاست جمهوری که تنها قوه مجریه در اختیار اوست فراتر بود. تا جایی که برای من یقین حاصل شد که خطابات تند و بی پروای آیت الله وحید خراسانی به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای است. به اطراف که نگاه می‌کردم برخی از این لحن صحبت ایشان خوش­شان می‌آمد و بسیاری هم از نوع بیان استادشان، تأثر و تأسف شدید در چهره‌شان دیده می‌شود. درس تمام شد. تصمیم گرفتم به خاطر نوع موضع خاصی که ایشان نسبت به ولی فقیه دارد هرگز به درس ایشان نروم و نرفتم. برخی از دوستان اهل فضل مطلع شدند و توصیه کردند که اگر شما به درس ایشان بروید به اجتهاد می‌رسید و چند سال دیگر «یَحْرِمُ عَلَیْهِ التَّقْلِید» می‌شوید… ولی من با تمام اعتقاد و باورم، به دوستان می‌گفتم که درس و علم و اجتهادی که ولایت و ولایت مطلقه فقیه را در من نگاه و نظرم، کم رنگ کند نمی‌خواهم. چراکه این نوع علم و دانشِ بدون بصیرت و بینش، ارزشی برایم ندارد. بلکه به باور من، سبب گمراهیم خواهد شد.

    سال­ هاست که از سوی بعضی از مراکز پژوهشی به مستندسازی از زندگی علماء و مراجع تقلید در ایران اسلامی مشغول هستم. همواره در این سال­ها، از زبان علماء، موضع خاص داشتنِ آیت الله وحید خراسانی را شنیده‌ام، که…

   مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز ورنه در محفل رندان خبری نیست که نیست

این نوشتار، به دنبال خوانشِ چرایی دعوت آیت الله وحید خراسانی از مردم برای نپرداختن مالیات به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که ایشان آن را «حکومت گمراه!» می‌داند! نظامی که مجاهدت‌های جانکاهِ عالمان و صالحان این روزگار، و خون ده‌ها هزار شهید، در پرونده احداث و ابقاء آن، می‌درخشد.

کلیات

    آیت الله وحید خراسانی پس از تحصیل علوم دینی، و دستیابی به مدارج علمی در حوزات علمیه ایران و عراق، اشتغال به امر تبلیغ یافت. تمهز در خطبه و خطابه و سخنرانی در کشورهای اسلامی مختلف از ایشان خطیبی توانمند ساخت، که با بیان رسا، اسلام را با رویکرد ولایی به درستی تنقیح می‌کرد. با این که ایشان در حیطه سخنوری مؤفق بود، به دلایلی محاضرات و خطابه را کنار گذاشت و در قم سکنی گزید و به درس و بحث پرداخت. و پس از رحلت آیت الله اراکی، او یکی از مراجعی بود که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به مردم جهت تقلید، معرفی شد. متأسفانه اندک اندک پس از گذشت مدت زمانی، آیت الله وحید خراسانی به فقیه معترض به نظام و رهبری شناخته شد.

    کسانی که از نزدیک آیت الله وحید خراسانی را نمی‌شناسند و با افکار و اندیشه‌ها و دغدغه‌ها و اعتراضات و نقدهای تند و گزنده ایشان آشنا نیستند کافی است به مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های جمعی و فضای مجازی سری بزنند و نظرات ایشان را جستجو کنند، مواضع ایشان را خواهند دانست. در مورد این که هیچ گونه اقبالی به حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی ندارند، بر همه اطرافیان و طلاب آشکار است، و برای عموم مردم هم در سفر رهبری در سال ۱۳۸۹ به شهر قم و خروج ایشان از شهر، به بهانه زیارت… روشن گردید.[۱]

    نظام جمهوری اسلامی با درایت خاص خود، نخواسته و نخواهد خواست که ایشان را به عنوان مخالف نظام معرفی نماید و قطعاً ما هم نمی‌خواهیم؛ بلکه بالعکس باید جذب حداکثری حتی فقیه مخالف هم که باشد در مورد ایشان صورت گیرد. و این از محسنات و ظرفیت بالای نظام جمهوری اسلامی ایران است. مگر این که کسی با اصرار بخواهد از این قطار رو به جلو پیاده شود! نظیر؛ آیت الله شریعتمداری و آیت الله منتظری و… .

    متأسفانه در خبرها ملاحظه گردید که ۲۲ فروردین سال ۱۳۹۷ آیت الله وحید خراسانی در درس خارج فقه­ شان گفتند:

    «این مملکت باید در عزای حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام یک پارچه سیاه پوش بشود. اگر زمامداران مملکت غیرت دینی داشته باشند، باید این ایام تعطیل رسمی بشود. این عمل است که باید انجام بشود اگر زعمای مملکت انجام دادند و الا ما به حول و قوه‌ی خدا این مطلب را عملی می‌کنیم. تا نتیجه‌ی مطلب ظاهر بشود. هفت سال در ظُلَمِ مَطامیر آن هم مملکتی که یک طرف پسر او و یک طرف دختر او، روز شهادت او مردم مشغول به کسب و کار باشند؟! ای غیرتمندان شیعه فردا همت کنید بازارها را ببندید به این حکومت اعلام کنید که اگر شهادت این امام تعطیل رسمی نشود ما مالیات به این حکومت گمراه نمی‌پردازیم.»[۲]

    آقای حیدر العبادی به خاطر رشادت‌هایی که شیعیان عراق و ایران و لبنان… در قالب حشد الشعبی در سرنگونی تکفیری‌ها و دواعش در عراق انجام دادند روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) را در کاظمین و به تبع آن در بغداد تعطیل اداری اعلام کردند. شورای استان‌های ذی قار، واسط، میسان، بابل، بصره و دیوانیه نیز روز شهادت آن حضرت را همچو کاظمین و بغداد تعطیل اداری اعلام نمودند تا کارمندان هم بتوانند به زیارت آن امام همام بروند.[۳] از آنجایی که ۱۰ استان دیگر عراق تعطیلی‌ای را اعلام ننموده و اجرا نکردند صحت این خبر که؛ روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) تعطیلی رسمی در عراق نبوده، و فقط هیئت دولت آن را اعلام و در چند استان عملی نموده است، بیشتر مورد وثوق می نماید.

تحلیلی از چرایی مواضع آیت الله وحید خراسانی

         ۱ـ عدم اعتقاد به تقریب المذاهب

    آیت الله حسین وحید خراسانی از فقهاء غیر تقریبی است و به هیچ وجه، اعتقادی به «تقریب بین المذاهب الاسلامیه» و وحدت جهان اسلام و مسلمین ندارد. تفکر همگرایانه­ ای که افرادی نظیر سید جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده، رشید رضا… با مبنای نظری و عملی اهل بیت(ع) ساختار یافته کردند و فقهایی نظیر آیت الله العظمی بروجردی، محمد تقی قمی و شیخ محمود شلتوت[۴] آن را به اوج رساندند و حضرات آیات عظام امام خمینی(ره) آیت الله خامنه‌ای، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله جعفر سبحانی، آیت الله جوادی آملی… آن را ادامه می‌دهند… به هیچ وجه مورد قبول آیت الله وحید خراسانی نبوده و نیست. ایشان بارها ـ گاه به صراحت و گاه در لفافه ـ به مقابله همه جانبه علیه اهل سنت سخن گفته‌اند و هر کسی که خلاف این دیدگاه، نظر دیگری داشته باشد با عبارات سخیفی چون؛ نمی‌فهمند، بیچاره، اگر عرضه داری این را جواب بده، و… صاحبان آن اندیشه را طرد می‌کند! به گونه­ ای که ایشان ادب لسانی در مورد مراجع تقلید را رعایت نمی ­نماید! آیت الله وحید خراسانی در ابتدای درس خارج­ شان در مسجد اعظم در ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ می‌گوید:

    «کار به جایی رسیده که بعضی‌ها یک جفتک می‌اندازند آیت ‌الله می‌شوند، یک جفتک دیگر می‌اندازند، آیت‌ الله ‌العظمی می‌شوند، حالا هم جفتک انداخته، می‌خواهند مرجع تقلید أعلم شوند…»[۵]

    سؤال جدی ای در اینجا مطرح است و آن این که نمی توان، طرح مسأله کرد و مطالبه جدی داشت… همراه با ادبی که اهل بیت(ع) آن آداب را به شیعیان خود تعلیم داده اند؟! اگر می توان همچو اهل بیت(ع) عمل کرد و مؤدب به آداب اسلامی بود، پس چرا بی ادبی…؟! عدم رعایت ادب برای همه مذموم است و برای علماء و مراجع تقلید مذموم تر. «حسنات الابرار، سیئات المقربین»

    مخالفان[۶] وحدت اسلامی در تشیع، گاه راه میانه­ تری را که مقابله نرم و غیر مستقیم است را انتخاب می‌کنند نظیر؛ آیت الله وحید خراسانی؛ و گاه مسیر افراط را طی می‌نمایند به گونه‌ای که با دلارهای انگلستان شبکه‌های ماهواره‌ای تأسیس می‌کنند. یا به زعم خود مخالفت جدی با اهل سنت ترویج تشیع می‌نمایند. نظیر؛ خاندان شیرازی‌ها که «سید صادق شیرازی» و برادرش «سید مجتبی شیرازی» ساکن لندن و داماد او «یاسر الحبیب» کویتی ساکن لندن… .[۷]

    سید صادق شیرازی ۱۵ شبکه ماهواره‌ای و صدها سایت و وبلاگ… تأسیس می‌کند… . سید مجتبی شیرازی که در پایان دروسش لعن بر رهبر انقلاب دارد و ایشان را از یزید و شمر و خولی بدتر می‌داند…! یاسر الحبیب شبکه ماهواره‌ای فدک را تأسیس می‌کند و جشن «عایشه فی النار» را می‌گیرد و رسماً اعلام می‌کند «نعلن الحرب علی عایشه» (اعلان جنگ علیه عایشه می کنیم.) و کتاب ۱۰۳۴ صفحه‌ای «الفاحشه وجه آخر لعایشه» را می‌نویسد…! [۸] که سبب اذیت و آزار فراوان شیعیان در دنیا می‌گردد تا آن که استفتاء علماء عربستان از مقام معظم رهبری و فتوای ایشان بر تحریم اهانت به همسران انبیاء علی الخصوص نبی خاتم را صادر می‌نمایند و این فشارهای کشنده اندکی کم می‌شود. اینها کمترین اقدامات این خاندان در راه مخالفت با «تقریب مذاهب اسلامی» و «وحدت مسلمین» است.

        ۲ـ رقابت‌ها و حسادت‌های همگونِگان

    در باب رقابت‌های ناسالم که در دین اسلام از آن به «حسادت» که گناهی است کبیره یاد می‌شود، در همگونِگان بیشتر و سریع‌تر نمود عینی پیدا می‌کند. در قصه یوسف، برادران ـ که همه­ شان پیغمبر زاده بودند! ـ به او حسادت می‌ورزیدند! در آنها نوعی از همگونی ـ یعنی همگی فرزند یک پدر هستند ـ وجود داشت.

    در اقشار مختلف این رقابت‌های ناسالم جلوه گری می‌کند. متأسفانه در اهل علم نیز این رقابت‌های ناسالم وجود دارد. علماء در علم و دانش… خود را همگون می‌دانند و برخی از آنان، نسبت به همدیگر ـ هر چند اندک ـ رقابتی و حسادتی دارند! ذات حسادت، نگاه پایین به بالاست. یعنی حسود خود را کمتر از آن دیگری که بالاتر است می‌بیند و لذا به او حسادت می‌ورزد. همشهری بودن، هم استانی بودن و هم زبان بودن… از مصادیق همگونی است. خواه شخص، فرد روحانی نیشابوری خراسانی باشد، یا آذری زبان خامنه‌ای باشد که به رهبر انقلاب حسادت بورزد. به گونه‌ای که یکی فتنه ۸۸ را مدیریت کند و دیگری… !

    امام علی(ع) می‌فرماید: «لله در الحسد ما أعدله! بدأ بصاحبه فقتله!»[۹] (آفرین بر حسد! چقدر عدالت پیشه است. نخست به سراغ صاحبش می‌رود و او را می‌کشد.) حسادت ابتدا دین و ایمان و آبرو و حیثیت صاحبش را از بین می‌برد و بعد به سراغ حسادت شونده می‌رود و او را می‌آزارد. و این حسادت، اگر همراه با غرور و تکبر باشد آفتش دو چندان خواهد بود؛ که بهتر است این امور سر به مُهر بماند.

         ۳ـ بازگشت به عقب یا مشابه انگاری ایران به عراق

    با بررسی منظومه فکری برخی از علماء، این گونه استنباط می‌شود که عده‌ای از علماء بی میل نیستند که جایگاه و شأن مراجع و علماء قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به همان تفکیکی که بین شاه و علماء بوده، بر گردد. علمایی که امور را به معاد و معاش تقسیم می‌کردند. امور معاش را به فردی تفویض می‌نمودند که زندگی دنیایی جامعه را سامان بدهد. با هر عنوانی که می‌خواهد باشد. شاه، سلطان، حاکم، امیر… و امور معاد جامعه، بر عهده علماء بود. البته گاه گاهی شاه به ظاهر علماء را مد نظر خود قرار می‌داد از آنها استمزاج رأی و نظر می‌نمود.[۱۰]

    این گروه، در مباحثات و مناظرات، میل فکری خودشان را اظهار می‌کنند که رهبر هم، مثل یک شاهی باشد، امور دنیایی مردم را اداره کند، و تمام امور دینی و آخرتی را باید بر عهده علماء بگذارد! در حالی که این عده خود را به غفلت زده‌اند. رهبر، ولی فقیه است. جزو علماء است. ولایت مطلقه فقیه را داراست. منتخب و معرفی شده علماء «خبرگان رهبری» است. مرجعی از مراجع تقلید است. غافل از این که اصل در حکومت، همین روش تلفیقی است نه تفکیکی. آن گونه که حضرات نبی(ص) و علی(ع) در حکومت شان عمل کردند.

    و یا وضع کنونی عراق را مشاهده می‌کنند، افرادی را می‌بینند که جامعه را با قوای مجریه، مقننه، قضائیه، نظامیه… اداره می‌کنند و یک عالم فقیه ارزشمندی نظیر؛ آیت الله سید علی سیستانی هم امور فصل الخطابی و آخرتی مردم را عهده‌دار است. اگر کار حاکمان عراق با مشکل مواجه شود. آیت الله سیستانی فتوایی می‌دهد و مردم را علیه جریان تکفیری‌ها و دواعش و مانند آن، بسیج می‌کند و… این عده، بی میل نیستند که نقش آیت الله سیستانی را در ایران بر عهده بگیرند![۱۱]

جمهوری اسلامی و حکومت گمراه!

    تحریک مردم و بازاریان توسط آیت الله وحید خراسانی، یاد آور پیام امام خمینی(ره) به مردم است که علیه رژیم ستمشاهی، در ۱۲ دی ۵۷ تنها به اندازه نیاز مردم ایران نفت استخراج کنند.

    «اینجانب برای جلوگیری از تبلیغات دولت غاصب، هیئتی برای رسیدگی در امور نفت اعزام نمودم و به شرایطی دستور استخراج نفت برای مصرف داخل را دادم…»[۱۲]

    در سال‌های قبل از انقلاب تنها درآمد ایران، فروش نفت بود. اگر نفت استخراج نمی‌شد پایه‌های اقتصادی کشور بیش از پیش متزلزل می‌گردید… در سال‌های پس از انقلاب در دهه ۸۰ و ۹۰ که تحریم‌های اقتصادی فشارهای فراوانی بر مردم و مقلدین همین مراجع می‌آورد و تمام همت کارگزاران نظام بر این است که در اقتصاد، جهادی بزرگ صورت گیرد، تولید داخلی افزایش یابد، کالای ایرانی خریداری شود، تا «اقتصاد مقاومتی» به اهداف خود برسد. آیا تحریم مالیات به حکومت، توصیه به نپرداختن مالیات، که یکی از ارکان اقتصادی هر کشوری محسوب می‌شود، با وضعیت ایران کنونی، نوعی تشویق و ترغیب به براندازی نرم نیست؟! تحریص مردم به مقابله جدی و عملی، علیه نظام حکومت اسلامی نیست؟! آیا خواسته یا ناخواسته این سخنان، همراهی با مخالف داخل و خارج ایران اسلامی نیست؟!

    نظامی که مبتنی بر اسلام و تشیع است. با تمام نواقص و ضعف‌هایی که در آن وجود دارد. نظامی که محصول مجاهدت‌های علمای فراوانی نظیر؛ شیخ مفیدها، شیخ انصاری‌ها، علامه حلی‌ها، محقق کرکی­ ها، بحرالعلوم­ ها، خواجه نصیرها… است که تشیع و شیعیان را از زیر چنگال و دندان حکام عباسی و عثمانی از یک سو و مغول‌ها… از سوی دیگر در آوردند تا عالمِ وارسته‌ای چون امام خمینی(ره) این مکتب را، با ریخته شدن خون هزاران شهید انقلاب، تحقق عینی ببخشد. امامی که می‌خواهد مکتب جدش را به دنیا صادر کند و در نهایت این انقلاب را به دست صاحب اصلی آن امام عصر(عج) بدهد. باید حکومت گمراه قلمدادش کرد؟! این از مظلومیت شیعه و اسلام است که هر چه جلوتر می‌رود غریب‌تر می‌ماند[۱۳] که از درون، حتی تحصیل‌کردگان همین مکتب، خواسته یا ناخواسته در فکر تزلزل و براندازی آن بر آیند. انجمن حجتیه­ ای­ ها، شیرازی‌ها و اکنون آیت الله… ![۱۴]

    اینان اگر گمان­ شان این است که حکومتی مطلوب آنها به وجود خواهد آمد، حقیقتاً تحلیلی خام، و به دور از کیاست مؤمنانه است که تصور شود پس از انقلاب اسلامی، نظامی دلخواه دین اسلام و مکتب تشیع که آنها تصور می­ کنند، بر سر کار خواهد آمد.

    بدون تردید در وضع اقتصادی کنونی کشور که با افزایش دلار و کاهش ارزش پول ملی مواجه هستیم. به سختی نفت می‌فروشیم… تشویق به نپرداختن مالیات، اقدامی در راستای منویات دشمنان نظام است می­ گویند؛ که باید اقتصاد کشور را هدف قرار داد تا جمهوری اسلامی ایران ساقط شود.

    در لسان آیات و روایات، حکومت یا حق و الهی، و یا باطل و طاغوت، حاکم و امیر یا بر، و یا فاجر… آمده است. «الحکومه الضاله» عنوانی نیست که در معارف اسلامی استعمال شده باشد. مگر آن که سخن آیت الله وحید خراسانی که جمهوری اسلامی را «حکومت گمراه» خواند را به حکومت باطل یا طاغوت تعمیم دهیم! که قطعاً حاکم و امیر این نوع از حکومت، فاجر خواهد بود!

    می‌توان با مسامحه، عبارت «حکومت گمراه»(نه دولت گمراه، نه قوه مقننه و قضائیه گمراه) آیت الله وحید خراسانی را به سهو لسانی و خطای بیان… انگاشت. لکن با صراحت لهجه و پیشینه موضع‌گیری‌های ایشان، ساده لوحی است که انگاره سهو و خطا، درباره ایشان متصور گردد. در نتیجه خواهیم گفت که ایشان با عمد و علم، عبارت حکومت گمراه! «نه دولت گمراه!» که همان طاغوت است مد نظرشان بوده است.

    در واقع شاید ایشان، از حیث شرعی مقابله و براندازی طاغوت را وظیفه شرعی خود می‌داند! و تا حد توان خود، تلاش می‌کند از هر فرصت ممکن، ضعف‌های نظام را برجسته‌تر کرده و از همین موضع ضعف، اسباب سقوط نظام که از نظر ایشان طاغوت است را، فراهم آورد.[۱۵]

    می­ پرسیم؛ چه شده است که نظام جمهوری اسلامی ایران، حکومت گمراه (و یا طاغوت) تلقی گردیده است؟ آیا سیاست‌های خارجی نظام مبتنی بر استیلاء و تسلط غیر مسلمان بر ایران اسلامی است؟ آیا سیاست‌ها و راهبردهای کلان صنعت و کشاورزی و دامداری این کشور، سبب اضلال و افساد جامعه است؟ آیا ساختار فرهنگی کلان نظام مروج بی بند و باری و فحشا و منکر است؟ آیا مضامین و محتوای قرآن و اهل بیت(ع) هر چند غیر کافی، بر این کشور حاکم نیست؟… چه شده است…؟ حقیقتاً تعطیل رسمی اعلام نکردن روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع)، سبب گمراهی یک حکومت است؟! نمی‌خواهم از ادله آن بپرسم که جایش در این نوشتار نیست. بماند تا وقتی دیگر… .

    اما آنچه در این مجال دارای اهمیت است این مسأله مهم است که ماییم و این نظام جمهوری اسلامی ایران، که خیلی جای معرفی آن نیست چون سال‌هاست در درون این نظام زندگی می‌کنیم و از خوب و بد آن، قوت و ضعف آن را می­ شناسیم. مسأله مهم این است که چه باید با این نظام کرد؟

  •  دو نحوه مواجهه با این نظام در پیش روی ما بیشتر نیست. حذف یا اصلاح.

    حذفِ نظام جمهوری اسلامی ایران، که امروزه با کلید واژه‌ای به نام «براندازی» مطرح می‌شود. براندازی و سقوط و حذف از هر راه ممکن که شد. سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، امنیتی… . بی تردید حذف این نظام که در این زمان، تنها حکومت و نزدیک‌ترین حکومت به حکومت رسول الله(ص) است از یک سو و تنها امید ستمدیدگان جهان است از سوی دیگر، به هیچ وجه جایز نیست. کدام خداپرستِ اسلام شناسی به این راحتی می‌تواند حکم به حذف نظام بدهد. نظامی که محصول مجاهدت‌های علماء و با ریخته شدن ده‌ها هزار خون شهید به اینجا رسیده است… .

    اصلاحِ نظام جمهوری اسلامی ایران، که تنها گزینه و وظیفه شرعی پیش روی امت اسلامی است. هر جا که توسط دیدبان این نظام، یعنی مقام معظم رهبری اعلام خطر شد، توصیه به تقویت آن ناحیه گردید… باید با تمام وجود از آن حیطه دفاع کرد تا اصل نظام آسیب نبیند. باید پشتیبان ولایت فقیه بود تا این مملکت آسیبی نرسد.[۱۶]

    لذا دغدغه مندان و منتقدان و علماء و فرهیختگانی که نمی‌خواهند حذف نظام صورت پذیرد، لاجرم باید در مورد اصلاح نظام، پیشنهاد و انتقاد کنند که حقیقتاً، این به تقوا نزدیک‌تر است.

 

هیئات مذهبی

    آیت الله وحید خراسانی پس از کسب دانش و رسیدن به مقامات علمی، راه تبلیغ را پیش گرفت. به گونه‌ای که در کشورهای مختلف به عنوان یک خطیب و منبری دعوت می‌شد و مدت‌ها در این کسوت باقی ماند.

    پرداختن به شناساندن اهل بیت(ع) و معرفی سبک زندگی و سیره عملی آن ائمه هدی(ع) از یک سو، و مشاهده بالای ظرفیت تجمعات مردمی در عزاداری‌ها از سوی دیگر، سبب شد که شاخصه و مختصات ذهنی آیت الله وحید خراسانی به صورت یک «نظامِ هیئتی» شکل بگیرد. ساختار فکرِ اجتماعی ـ سیاسی را تنها در کالبد «هیئت» ترسیم کند و نیل به تمام اهداف سیاسی ـ اجتماعی ـ دینی را تنها از این مسیر بداند. همان گونه که مقابله و مبارزه با هر امری را از این محمل سریع­ تر و عملی­ تر می‌انگارد. در نتیجه از نظر آیت الله وحید خراسانی، هیئت و دستگاه ابا عبدالله الحسین(ع) و اقامه ماتم برای اهل بیت(ع) است، تنها راه برون رفت از تمام مشکلات است. لذا ایشان توجه خاص به هیئات فاطمی و علوی و صادقی… دارد.

    یکی از اساتید می فرمود در دوران اول انقلاب یکی از علمای قم با پیغام دادن­ های فراوان، ایراداتی که به شکل نظام و شاکله اجتماعی ـ سیاسی نظام داشت، به ما منتقل کرد، در جلسه­ ای خدمت ایشان رسیدیم، بلکه از نظرات­ شان استفاده ببریم. متأسفانه دیدیم ساختار فکری ایشان تنها به اندازه اداره کردن حجره و حوزه علمیه «به معنای یک مدرسه» است و از آن نظامات پیچیده اداری، دولتی، قوای مختلف و سیاست­ های راهبردی کلان داخلی و خارجی… بهره­ ای ندارند. از آنجایی که تمام حیطه عمکردی ایشان در همان محدوده بود، چارچوب فکرشان هم در همان ظرف می­ گنجید، از مثال زدن­ ها و طرح ­ها و برنامه­ ها… به راحتی می­ شد این را فهمید!

    آیت الله وحید خراسانی در دولت اصلاحات فشار می‌آورد که روز شهادت حضرت زهرا(س) باید تعطیل رسمی اعلام شود، که می­ شود… و امسال هم روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) را برای تعطیلی تأکید می‌کند، تا جایی که با کمال تعجب «دعوت مردم به شورش اقتصادی» از ناحیه ایشان، پیشنهاد می­ شود، که مردم مالیات نپردازند. آن هم در حکومت شناخته شده شیعه؛ که همه دنیا، از دوست و دشمن آن را به حکومت شیعی می­ شناسند و تنها، دشمنان در صدد ضربه زدن به آن هستند.

    با همین تفکر است که آیت الله وحید خراسانی، تشویق به عاشورای ثانی و ثالث و رابع برای هر یک از امامان معصوم را، یکی از بهترین راهکارهای رسیدن به اهداف خود می‌داند. شاید، نه از این باب که ایشان دیگران را «قَلَّ الدَّیَانُونَ» بداند و تنها خود و بیت خود را سینه چاک اهل بیت(ع) بی انگارد. لذا با تشویق به بر پایی عزا، و تعطیلی روزهای شهادت می‌خواهد خلاء به وجود آمده را جبران کنند. اما مع الاسف گاه، اصل نظام را به چالش می‌کشد…!

تعطیلی بازار

    هنگامی که در لابلای ادله شرعی فرعی، دلیلی برای تعطیلی سوق مسلمین جستجو کنیم، چیزی جز عمومات ادله یافت نمی‌شود. مگر آن که حاکم اسلامی بنابر مصالحی که تشخیص می‌دهد بازار را تعطیل اعلام نماید که این از اختیارات حاکم اسلامی است که در «فقه الحکومه» بحث می‌شود.

    در شهادت ائمه اطهار(ع) دلیل خاصی برای تعطیلی بازار و ترک کسب و کار در منابع دینی وجود ندارد مگر در مورد عاشورای امام حسین(ع) که روایت به ما رسیده است. امام رضا(ع) در این باره می­ فرماید: «من ترک السعی فی حوائجه یوم عاشورا قضی الله له حوائج الدنیا و الاخره»[۱۷] (هر کس در روز عاشورا دست از تلاش در کسب مایحتاجش بر دارد، خداوند حاجت­ های دنیا و آخرت او را برآورده می‌کند.)

    در نتیجه، حداکثر فتوایی که فقهاء در عصر غیبت در این باره با استعانت از عمومات ادله می‌توانند بدهند و داده‌اند استحباب تعطیلی کسب و کار و یا کراهت کسب و کار در روز عاشورا است. همان گونه که سیره عملی فقهاء و علماء شیعه در عصر غیبت بوده  است. برخی از علماء در تمام روز سال مشغول درس و بحث بوده‌اند (در اعیاد و شهادت ائمه هدی(ع)) به جز روز عاشورا.

    اطلاق آیه ۳۲ سوره حج که خداوند می‌فرماید: «ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (این است و هر کس شعائر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن [حاکى‏] از پاکى دل­ هاست‏.) دلیل دیگری بر تعطیلی کسب و کار در عاشورا است و یا حداکثر استحباب آن در شهادت همه ائمه اطهار(ع) است نه آن که کسب و کار در شهادت ائمه اطهار(ع) حرام شرعی باشد به گونه‌ای که فقیهی بخواهد علیه حکومت اسلامی ـ شیعی، فتوایی بر نپرداختن مالیات بازاریان و کسبه دهد. تا از این رهگذر پایه‌های اقتصادی نظام، سست شده و منجر به سقوط آن گردد.

    در عدم تعطیلی کسب و کار در روز شهادت ائمه اطهار(ع)، علی الخصوص در روز عاشورا؛ اگر عرف تشخیص بر تخریب و توهین به مکتب اهل بیت(ع) بدهد بنابر آیه «شعائر» حداکثر فتوای فقیه، حرمت کسب و کار است. نه نپرداختن مالیاتی که اصل نظام و حکومت را تحت الشعاع قرار دهد.

    اگرچه برخی از فقهاء در این موارد فتوای خود را منوط به شرائط زمان و مکان می‌کنند و اختلاف و شقاق جامعه دینی ـ اسلامی را مد نظر قرار می‌دهند و با قرار دادن مصلحت امت اسلامی جزو ملاک و مناط فتوای خود، ممکن است، احتیاطْ در صدور فتوای حرمت نمایند. همان مصلحتی که علی بن ابیطالب(ع) برای حفظ نظام جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص) به آن عمل کرد و برای باز پس‌گیری حق خود، دست به شمشیر نبرد. همان مصلحتی که در هزار و اندی سال از غیبت کبرای امام زمان(عج) هیچ فقیهی، از فقهای شیعه، فتوای بر حرمت کسب و کار در شهادت‌های ائمه اطهار(ع) را نداد و بازاریانِ عهدهای طاهری، زیاری، خوارزمشاهی، ایلخانی، تیموری، صفوی، افشاری، زندی، قاجاری و پهلوی را به واسطه عدم اعلام تعطیلی رسمی در شهادت معصومین(ع) بر نپرداختن مالیات و خراج، علیه حکومت حاکم وقت تشویق نکرد! آیا این سزاوار است رهرو مکتب علی(ع)، خلاف سیره عملی مولایش و نیز فقهاء شیعه نظر دهد و از مردم بخواهد که به آن عمل کنند؟!

    جناب آیت الله وحید خراسانی بلا شک گمراه خواندن حکومت از جانب شما، آن هم در عصر آخرالزمان که قطعاً این حکومت تنها حکومتی است که خود را تابع و مطیع حجت بن الحسن العسکری(عج) می‌داند و تلاش می‌نماید تا مسیر ظهور مولایش را هموار سازد، اشتباهی بس بزرگ است. اشتباه بزرگان، برای جامعه گران تمام می‌شود و این جامعه دینی است که باید بار اشتباهات بزرگان خود را که سبب تفرقه و عدم انسجام شده‌اند را به دوش بکشد.

در پایان

آنچه که در این روزگار غبارآلود، برای حق و فئه قلیله­ اش، در برابر باطل و فئه کثیره­ اش، رخ نمایی می­ کند؛ آگاهی، بصیرت و صبوری از یک سو و همکاری و همراهی برای نصرت دین خدا، حکومت اسلامی در ایران از سوی دیگر است که سبب جلب یاری پروردگار می‌شود.

امام علی(ع) در وصیتی به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید: «یَا بُنَیَّ! لابُدَّ لِلعَاقِلِ… لیَعْرِفَ أهْلَ زَمَانِهِ»[۱۸] (ای پسرم! ناگزیر برای عاقل است که أهل زمانش را بشناسد.) شناخت حوادث پیرامون سبب مصونیت از آسیب‌های فکری اعتقادی و عملکردی است. چراکه فرمودند: «العَالِمُ بِزَمَانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَوَابِس»[۱۹] (کسی که زمانه را می‌شناسد،‌ امر بر او مشتبه نمی‌شود.) بازشناسی دوست و دشمن، خودی و بیگانه، آب و سراب، سبب هدایت انسان می‌گردد و انسان را از ضلالت دور می‌گرداند که همگی محتاج هدایتیم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»[۲۰] و این مهم تحقق نمی‌پذیرد مگر با جهاد در راه هدایت یافته شدن. جهاد راه او، برای رضایت او، در راه دین و مکتب ولی او، حفظ داشته‌های ایمانی عباد او… سبب نشان دادن راه، توسط اوست. چراکه به درستی فرمود: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ»[۲۱] (و کسانى که در راه ما کوشیده ‏اند، به یقین راه‌های خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.)

علی اکبر دریاکناری

اردیبهشت سال ۹۷

[۱]ـ تا جایی که وبگاه صدای شیعه خبری ـ تحلیلی از قول آیت الله شیخ یحیی انصاری شیرازی، مطابق موضع‌گیرشان تیتر زد که؛ «فتنه عجیبی بود. ید الله فوق أیدیهم و هو القاهر فوق عباده. خداوند متعال، قاهر است و نقش آیت الله خامنه‌ای بدون تعصب، انصافاً نقش بسیار خوبی است. بنده خیلی در این روزها در تشویش هستم که چرا آقای وحید به دیدن آقای خامنه‌ای نیامد و این واقعاً یک نقیصه‌ای شده برای بیت ایشان… .» و این در حالی است که خانواده‌های زندانیان فتنه ۸۸ را در بیت خود می‌پذیرد و استقبال می‌کند!

[۲]ـ صوت ایشان در اختیار نویسنده است. برای استناد به خبرگزاری­ ها و سایت­ های خبری مراجعه گردد.

[۳]ـ سایت شیعه نیوز که از پایگاه بین المللی همکاری‌های خبر شیعه «شقفنا» نقل نمود؛ در این اخبار از تعطیلی استان‌های کربلا، نجف، دهوک، اربیل، سلیمانیه، کرکوک، تکریت، دیالی، انبار، مثنی هیچ خبری از تعطیلی روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) اعلام نشده است!

[۴]ـ شیخ محمود شلتوت، اولین مفتی اهل است که فتوا به مجزی بودنِ عمل به فقه جعفری را داده است.

[۵]ـ بیانات سخیف آیت الله وحید خراسانی، بدان خاطر بوده که آیت الله سید احمد خاتمی کتابی به نام «فقیه أعلم» نوشت و در این کتاب تصریح به «مرجع أعلم» بودنِ حضرت آیت الله خامنه‌ای نمود که در روز ۱۹ فروردین در تجمع طلاب بسیجی در مدرسه فیضیه مطرح گردید. نقل از راهکار نیوز، و روزنامه الکترونیک.

[۶]ـ یک دلیل اساسی دیگر، برای مخالفت برخی از علماء با نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و آن این که عده­ ای از فقهای تشیع قائل به تشکیل حکومت شیعی در قبل از ظهور امام عصر(عج) نیستند. عده­ ای از فقهاء با بیان این مورد که اگر علماء شیعه که همان روحانیون باشند حکومتی را با نام شیعه تأسیس کنند هر آنچه نارسایی در وضع مملکت پیش آید مردم از چشم دین و تشیع می‌بینند نه افرادی که در منصب قدرت هستند فلذا از آنجایی که ما نمی­ خواهیم مردم از مکتب ناب تشیع دلسرد شوند تا بتوان از ظرفیت آنها در قیام قائم آل محمد(عج) بهره برد از تأسیس حکومت صرف نظر می‌کنیم. آیت الله خویی یک از فقهایی است که این دیدگاه را دارد و آیت الله وحید خراسانی یک از شاگردان مطرح درس اصول آیت الله خویی بوده است و این تفکر را از ایشان اخذ کرده است. (این مطلب از نامه ۱۱ بندی آیت الله خویی در سال ۱۳۵۷ به امام خمینی(ره) اتخاذ شده است. در نتیجه آیت الله خویی قائل به ولایت مطلقه فقیه نیست و تنها ولایت مقیده جزئیه را برای فقیه می ­پذیرد. اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، عارفی، محمداکرم، ص ۱۰۱٫ و این از دارا بودن «مکتب ریاضی» ایشان است و عدم توجه و برگزیدن «مکتب تجمیع ظنون». با مکتب ریاضی آیت الله خویی نمی­ توان حکومت را تشکیل داد.)

[۷]ـ بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللى وحدت اسلامى‌ در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۹.

[۸]ـ کتاب «الفاحشه وجه آخر لعایشه» و نیز فیلم­ ها و اسناد و مدارک اثباتی، در اختیار نویسنده موجود است.

[۹]ـ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۷۰، ص ۲۴۱.

[۱۰]ـ آن علمایی که مد نظر خودشان بود و یا فشار جامعه باعث آن می‌گردید، نه عالم مبارز و مجاهدی.

[۱۱]ـ در حالی که به مبانی فقهی شیعه که به درستی مراجعه شود، قطعاً ولایت مطلقه از آن همه ادله استدلال می‌شود نه ولایت مقیده. صاحب جواهر، تعبیری در این باره دارد. ایشان در مورد فهم صحیح از فقه شیعه، که ولایت فقیه است، می‌نویسند: «ذلک بل کانه ما ذاق من طعم الفقه شیئاً و لا فهم من لحن قولهم و رموزهم أمراً»  («کسی که ولایت را نفهمد» گویی که چیزی از طعم فقه را نچشیده و لحن بیان و رموز فرمایشات اهل بیت(ع) را نفهمیده است.)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، نجفی، ج ۲۱، ص ۳۹۷.

[۱۲]ـ صحیفه امام، ج ۵، ص ۳۳۲.

[۱۳]ـ قال رسول الله(ص): «انَّ الاسْلامَ بَدَأَ غَرِیباً وَسَیَعُودُ غَرِیباً فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ». (همانا اسلام با غربت آغاز شد و در آینده نیز غریب خواهد شد، پس خوشا به حال غریبان!) بحار الانوار، ج۲۴، ص ۳۲۸، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۵۵۴.

[۱۴]ـ مقام معظم رهبری در بیانات ۵ آبان سال ۱۳۸۹ در شهر قم فرمودند: «براى قم برنامه‌ریزى کردند. همان طورى که دیروز هم در یک جلسه‌اى در اینجا گفتم، تصمیم جبهه‌ى دشمن این بود که همچنان که قم پایگاه عظمت اسلام و برافراشته شدن پرچم انقلاب بود، در همین قم آنتى‌تز انقلاب را به وجود بیاورند؛ اینجا را بکنند پایگاه ضدیت با انقلاب؛ براى این تلاش کردند، براى این برنامه‌ریزى کردند. از انواع و اقسام شیوه‌ها استفاده کردند…».

[۱۵]ـ عباراتی که نوشته شد مبتنی بر مستندات صریحی است که از نظرات و سخنان آیت الله وحید خراسانی، استنباط می‌گردد با این که به درستی می‌دانیم که مباحث «ألاحکام السلطانیه» چه از منظر أهل سنت که علمایی نظیر؛ ماوردی و ابویعلی… نگاشته است و چه از منظر شیعه که مرحوم نائینی، آقا نجفی اصفهانی… که متخذ از آیات و روایات است باید به صورت علمی ـ پژوهشی بحث گردد. با عنایت به این مطلب که نباید دشمن تراشی کرد و طرد را نسبت به افراد «عالم یا جاهل» عملی ساخت… .

[۱۶]ـ صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۵۸.

[۱۷]ـ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ص ۲۶۸، علل الشرائع، ص ۲۲۷، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۸۴، وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۰، ص ۳۹۴، ح ۷.

[۱۸]ـ الامالی، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۱۴۶٫.

[۱۹]ـ الکافی، کلینی، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۷، ج ۱، ص ۲۷.

[۲۰]ـ سوره حمد، آیه ۶.

[۲۱]ـ سوره عنکبوت، آیه ۶۹.

درباره مدیر

* در آذر ماه سال 1353 در شهر تهران به دنیا آمدم. داراي مداركي چون؛ فوق ديپلم: نجوم. ليسانس: تاريخ اسلام و نيز ليسانس فلسفه اسلامي فوق لیسانس: مذاهب اسلامی و دكترا: الهيات. * استاد رسمي حوزه علميه و دانشگاه در تهران هستم. * در ده‌ها موضوع به ارائه گفتمان پیرامون مباحث نقد فرق تصوف، شیطان پرستی مدرن، وهابیت و راجنشیسم«اوشو»، اكنكار، سايبابا، مهربابا، قانون جذب... در دانشگاه‌ها و مجامع علمی در سطح كشور می‌پردازم. * تاكنون بيش از 32 جلد تأليف در زمينه علوم مختلف نظیر؛ فلسفه اسلامی، تاریخ اسلامی، نجوم اسلامی، تفسیر، معارف اسلامی، کلام اسلامی، مذاهب اسلامی، مباحث اجتماعی، مباحث خانواده و تعلیم و تربیت، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی... به زبانه‌ای فارسي و عربي داشته‌ام. * هم چنين 35 مقاله به رشته تحرير در آورده‌ام، که برخی از آنها به چاپ رسیده است. * به مدت 14 سال مشغول فعالیت‌های هنري در بخش، تهیه کنندگی و کارگردانی می‌باشم، كه مستنداتِ تدوين شده در شبکه‌های مختلف سراسري و استاني پخش گرديده است.

۵ دیدگاه‌ها

  1. خیلی خوب تبیین شده بود بنظرم
    واینکه باید بگم خداقوت وخسته نباشید
    استادعزیز

  2. یا فاطمه الزهراء (س)

    سلام . شما کار خیلی اشتباهی می کنید که می گویید آیت الله وحید به آیت الله خامنه ای حسادت می کند . کسی که غرق در ولاء اهل بیت ع است و محبت حضرت زهرا (س) را دارد نیازی به مقامات سیاسی و دم و دستگاه فاسدی چون جمهوری اسلامی شما ندارد . برو توبه کن که نوکر امام حسین (ع) را حسادت کننده خواندی آن هم نوکر مخلصی چون آیت الله وحید را .

  3. دانشجوي فقه و اصول

    با سلام
    از صاحب نظران و شاگردان آیت الله وحید تقاضا می کنم که با پاسخ این متن را بدهند. به هر حال نویسنده به بیاناتی از آیت الله وحید خراسانی که مستند صوتی هم قرار داده است، نقدی در قالب «پاسخ اجمالی…» زده است که انصافاً اگر جواب داده نشود اتقان نقد ایشان آشکارتر می گردد.
    ما علیک الا البلاغ

  4. به نظرم در اینکه حکومت گمراه است شکی نیست چون هیچگونه شرعیتی ندارد و اسلامی هم نیست. کدام قانون اسلامی در حکومت اسلامی ما اجرا میشود، حد کجاس؟!! وقس علیهذا…
    اساس حکومت اسلامی از کدام حدیث و وروایات و کدام آیه قرآن استناد شده؟ ضمن ارائه سند و مدرک نظام حکومتی از دید اسلام چگونه است؟ جمهوری؟ کجای احادیث و روایات آمده؟
    ضمناً آقایونی از رهبری دفاع میکنند باید این نکته را عرض کنم که ایشان یک فرد عادی هستند و نه معصوم ، اینقدر که ار از ایشان حمایت میکنید از اهل بیت حمایت میکنید؟ که امام زمان (عج) را یک صلوات و آیت اله خمینی سه صلوات!!!
    به نظرم همه اینها فاصله گرفتن از اهل بیت سلام الله علیهاس. باید رجوع شود به روایات و احادیث اهل بیت سلام الله علیها
    هرکه زیر پرچم اهل بیت بود مورد تائید است و لاغیر…

  5. خیلی با حالی دریاکناری،کیف کردم از تحلیلت.فقط یه توصیه به عنوان یه آدم معمولی برات دارم و اون اینکه در کنار فهم خوبی که داری انشاالله همیشه کارات را فقط برای رضای خدا بکنی،برای رضای خدا درس بخونی،برای رضای خدا دنبال مقام بری و…..وگرنه باید بترسی،باید بترسی از اینکه خودت هم دچار چنین سرنوشتی شوی.چون فقط کاری که با طلب رضایت خدا آمیخته باشه نهایتا به منزل مقصود میرسه و در غیر این صورت تا یه جاهایی خوب پیش میره اما بعدش شروع میکنه به کج شدن بدون اینکه حس کنی و بفهمی.یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا.یصلح لکم اعمالکم و یغفر ذنوبکم و من یطع الله و رسوله لقد فاز فوزا عظمیما. امان،امان،امان،امان از تقوا که من یتق الله یجعل له فرقانا و نمی گوید من یتعلم العلوم الاسلامیه کثیرا یجعل له فرقانا و نمی گوید من یصلی کثیرا یجعل له فرقانا. و نمی گوید العلم قراءه کثیره للکتب الفقهیه و ال….بلکه می گوید العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء.این من یشاء کیست؟چه ویژگیهایی دارد. میدانم که روشنی و خوب پیش میروی ،فقط باز هم این بنده حقیر از روی محبت و جهت یادآوری ،که البته یادآوری نمودن بر هر کسی جایز است خواه ذلیل باشد یا جلیل،اینکه تقوا را لحظه به لحظه در خاطرت جولان ده،و تقوایت حاصل نمیشود مگر آن زمان که عشق حاصل شده باشد،راه متقی شدن هیچ راهی نیست جز عاشق شدن،هر وقت عاشقش شدی بدون شک فقط با رضایتش حال میکنی و این یعنی تقوا ،آدم جانب کسی را نگه میدارد که عاشقانه دوستش بدارد،وگرنه میشود تقوای تکلفی و گربه شماع لاجرم به دنبال موشی شمع را خواهد انداخت،امروز نباشد،فردا.ببخشید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: