صفحه اصلی / نحله ها / بيرون دين اسلام / غربي / شيطان پرستي / معنای لغوی و اصطلاحی ابلیس

معنای لغوی و اصطلاحی ابلیس

معنای لغوی و اصطلاحی ابلیس

    علماء لغت و برخی از واژه شناسان، در این که واژه ابلیس عربی است یا غیر عربی، اختلاف نظر دارند. عده‌ای از واژه شناسان واژه ابلیس، واژه‌ای غیر عربی می‌دانند.[۱] ولی غالب لغویون واژه ابلیس را عربی دانسته‌اند.[۲] در حالی که غالب زبان شناسان گفته‌اند که ریشه واژه ابلیس عربی است. ابلیس را از «أبلس» گرفته‌اند و به معنای خلط و اختلاط دانسته‌اند.

    مرحوم طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان واژه ابلیس را غیر عربی دانسته و نیز به نقل از قومی می‌نویسد که واژه ابلیس عربی است و از واژه ابلاس مشتق شده است. نام اصلی ابلیس «الحارث و یا حرث» بوده که بر اثر عبادات طولانی، او را «عزازیل» خواندند که به معنای عزیز خداوند است و پس از عجب او را «ابلیس» گفتند و پس از تمرد از سجده کردن و رانده شدن از درگاه الهی «شیطان» نام گرفت.[۳]

    در تفسیر صافی از امام رضا(ع) روایت شده است که ایشان فرمودند؛ نام اصلی ابلیس «الحارث» بوده و از آن جایی که او از رحمت الهی مأیوس شد او را «ابلیس» نامیدند. که این وجه با صفت بودن ابلیس برای آن جنی که برای آدم سجده نکرد مناسب‌تر است. واژه ابلیس در قرآن کریم ۱۱ مرتبه «بدون الف و لام و به صورت مفرد» بکار رفته است.[۴] تکرار ۹ بار از واژه ابلیس در قرآن شریف در خلال قصه آفرینش آدم(ع) و فرمان خداوند به ملائکه برای سجده به او آمده است.[۵] و در دو مورد دیگر نیز واژه ابلیس؛ به موفقیت نسبی ابلیس، عدم تسلط وی بر آدمیان، راز آفرینش او و گزارشی از سرانجام کار او و پیروانش در روز رستاخیز است.[۶]

    ابلیس، اسم خاص «عَلَم» است، و به معنای (نا امید شده از رحمت خداوند) است.[۷] در حقیقت ابلیس از آنجایی که از رحمت الهی نا امید شد صفت ابلیس را بر او نهادند. زبیدی صاحب فرهنگ لغت تاج العروس درباره معنای ابلیس می‌نویسد:

    «بلس به معنای کسی است که خیری نزد او یافت نشود یا آن کس که از او شر برخیزد.» [۸]

    شهید سید مصطفی خمینی در کتاب تفسیر قرآن بحثی لغوی از واژه ابلیس ارائه می‌دهد که به خاطر جامعیت آن تماماً آن را می‌آوریم:

    (ابلیس به معنای کسی که خیرش کم است و شکسته و محزون است و از رحمت الهی مأیوس شده است. و ظاهر لغت این است که از ثلاثی مجرد نمی‌آید و این شاذ است. در مواضعی از قرآن کریم ابلاس و مشتقاتش غیر از ثلاثی استعمال شده است. ابلیس علم و اسم جنس برای شیطان است. و گفته شده؛ ابلیس از ابلس است به معنای کسی که مأیوس و سرگشته است. جمع ابلیس؛ ابالیس و ابالسه است.[۹] و صحیح آن است که واژه به خاطر امتناع از صرف شدن غیر عربی است… .

    و برای من ظاهر می‌شود؛ ابلیس واژه‌ای عربی است به خاطر هماهنگ بودن بی اندازه معنای ابلیس با معنای ابلاس و شاید اصل کلمه از پلاس فارسی باشد که عربی منتقل شده و تبدیل به بلاسا شده است… و شاید اصل کلمه ابلیس از بولیس و انجلیس بوده باشد.)

    برای ابلیس نام‌ها و کنیه‌های متعددی ذکر کرده‌اند و برخی از آنها بدین قرار است:

    «ضریس، سرحوب، المتکون، المتکوز، رجیم، نائل، ابو قره یا قتره…»[۱۰]

    ابلیس در اصطلاح قرآنی و روایی به موجود زنده با شعور و صاحب اختیاری قلمداد می‌گردد که به واسطه سرپیچی از امر خداوند «سجده بر آدم» از درگاه الهی، رانده شد، و استحقاق عذاب و لعن پیدا کرد. ابلیس طبق نص صریح قرآن از طائفه جن دانسته شده است و به خاطر کثرت عباداتش، در زمره فرشتگان قرار گرفته است.[۱۱]

    علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد:

    «ابلیس موجودى است از آفریده‌های پروردگار که مانند انسان داراى اراده و شعور بوده و بشر را دعوت به شر نموده و او را به سوى گناه سوق می‌دهد. این موجود قبل از این که انسانى به وجود آید، با ملائکه می‌زیسته و هیچ امتیازى از آنان نداشته است و پس از این که آدم(ع) پا به عرصه وجود گذاشت وى از صف فرشتگان خارج شده بر خلاف آنان در راه شر و فساد افتاد، و سرانجام کارش به اینجا رسید که تمامى انحراف‌ها، شقاوت‌ها، گمراهی‌ها و باطلى که در بنى نوع بشر به وقوع بپیوندد همه به یک حساب مستند به وى شود، بر عکس ملائکه که هر فردى از افراد بشر به سوى غایت سعادت و سر منزل کمال و مقام قرب پروردگار راه یافته و می‌یابد هدایتش به یک حساب مستند به آنها است.»[۱۲]

    در روایتی از امیر المؤمنین علی(ع) آمده است که ابلیس پیشوا و فرمانده همه شیاطین است که کفر و شرک را به وجود آورده است. ایشان دراین باره می‌فرمایند:

    «شیطان جن ابلیس است که پیشواى جمیع ابالسه است و مبدع اساس شرک و کفر، و شیطان انس قابیل است که محدث بناى قتل است.‏»[۱۳]

 

ادامه مبحث در کتاب «سایه باوران» تألیف حجه الاسلام دکتر دریاکناری

 

[۱] در برخی از کتب لغت، نظیر صحاح و قاموس این دیدگاه را محتمل دانسته‌اند و مرحوم طبرسی در مجمع البیان نیز آن را ذکر کرده است. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص ۱۰۷، ترجمه المیزان، ج ۷، ص ۱۳۰، تفسیر احسن الحدیث، ج ۷، ص ۱۳۸، تفسیر عاملی، ج ۱، ص ۶۱، روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۲، پرتوی از قرآن، ج ۶، ص ۱۵۰.

[۲] المفردات،‌ راغب اصفهانی، ص ۱۴۳، معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۳۰۰، کتاب العین، ص ۹۳ ماده «بلس».

[۳] تاریخ بلعمی، ج ۱، ص ۱۶، تفسیر روح البیان، ج ۸، ص ۵۹، البدایه و النهایه، ج ۱، ص ۶۹ و بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۴۱.

[۴] سایه‌های خورشید، مرجع کامل شیطان شناسی، شیخ زاده، رحیم، رایان طلیعه کوثر، ۱۳۸۷، ص ۱۳.

[۵] سوره بقره، آیه ۳۴، سوره اعراف، آیه ۱۱، سوره حجر، آیات ۳۱ و ۳۲، سوره اسراء، آیه ۶۱، سوره کهف، آیه ۵۰، سوره طه، آیه ۱۱۶ و سوره ص، آیات ۷۴ و ۷۵.

[۶] سوره سبأ، آیه ۲۰، سوره شعراء، آیه ۹۵.

[۷] تفسیر المیزان، ج ۸، ذیل آیه ۲۵، بحث روایی.

[۸] تاج العروس، زبیدی، ج ۸، ص ۲۰۸، ماده «بلس».

[۹] فرهنگ ابجدی، ص ۸، در برخی از روایات واژه ابلیس بر شیطان‌های دیگر نیز اطلاق شده است و صورت «ابالسه» به کار رفته و جمع بسته شده است. تفسیر اثنی عشری، ج ۱۱، ص ۳۶۶، تفسیر شریف لاهیجی، ج ۳، ص ۸۶۵، تفسیر منهج الصادقین، ج ۸، ص ۱۸۶، من هدی القرآن، ج ۱۴،  ص ۳۳۸.

[۱۰] دائره المعارف الشیعیه، ج ۲، ص ۱۹۹، شیطان شناسی، برزگر، کریم، ص ۸.

[۱۱] «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ»، سوره کهف، آیه ۵۰.

[۱۲] تفسیر المیزان، طباطبایی، ج ۸، ذیل آیه ۲۵، خلاصه بحث.

[۱۳] تفسیر منهج الصادقین، ج ۸، ص ۱۸۶، تفسیر اثنی عشری، ج ۱۱، ص ۳۶۶.

درباره مدیر

* در آذر ماه سال 1353 در شهر تهران به دنیا آمدم. داراي مداركي چون؛ فوق ديپلم: نجوم. ليسانس: تاريخ اسلام و نيز ليسانس فلسفه اسلامي فوق لیسانس: مذاهب اسلامی و دكترا: الهيات. * استاد رسمي حوزه علميه و دانشگاه در تهران هستم. * در ده‌ها موضوع به ارائه گفتمان پیرامون مباحث نقد فرق تصوف، شیطان پرستی مدرن، وهابیت و راجنشیسم«اوشو»، اكنكار، سايبابا، مهربابا، قانون جذب... در دانشگاه‌ها و مجامع علمی در سطح كشور می‌پردازم. * تاكنون بيش از 32 جلد تأليف در زمينه علوم مختلف نظیر؛ فلسفه اسلامی، تاریخ اسلامی، نجوم اسلامی، تفسیر، معارف اسلامی، کلام اسلامی، مذاهب اسلامی، مباحث اجتماعی، مباحث خانواده و تعلیم و تربیت، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی... به زبانه‌ای فارسي و عربي داشته‌ام. * هم چنين 35 مقاله به رشته تحرير در آورده‌ام، که برخی از آنها به چاپ رسیده است. * به مدت 14 سال مشغول فعالیت‌های هنري در بخش، تهیه کنندگی و کارگردانی می‌باشم، كه مستنداتِ تدوين شده در شبکه‌های مختلف سراسري و استاني پخش گرديده است.

این مطالب را نیز ببینید!

بدعت در لغت و اصطلاح

بدعت در لغت و اصطلاح       براى آن که واژه بدعت بهتر معنا بشود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: