اخلاص

اخلاص

 

    خالص و بی پیرایه نمودن نیات و اعمال، تنها برای خداوند سبب می‌شود، شیطان از گمراه نمودن انسان و تسلط بر او ناتوان گردد. اخلاص، کیمیایی است برای سالکان الی الله، که اگر نصیبشان شود راه را خالی از رهزن می‌یابند و هر آنچه که در این راه می‌بینند، خداوند است و بس.

    شیطان در گفتگوی با خداوند، سوگند یاد می‌کند که تمام بندگان خداوند را اغواء نماید و چون می‌داند که نمی‌تواند به کسانی که اخلاص پیشه‌اند و خداوند آنها را برای خود خالص گردانیده است، نزدیک شود و آسیبی به اعتقادات و باورهای آنها بزند، می‌گوید: مگر بندگان پاک و بی پیرایه‌ات. شیطان نه تنها به متوکلین تسلط ندارد بلکه بر مخلصین نزدیک هم نمی‌تواند بشود. او حتی نمی‌تواند آنها را وسوسه نماید، و حربه‌هایی که برای اغواء بندگان به کار می‌گیرد در مورد آنها کارگر نخواهد افتاد. خداوند در این زمینه می‌فرماید:

    «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الارْضِ وَ لاغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»[۱]

    (آن گاه که شیطان مهلت یافت به معارضه با خدا برخاست و گفت خدایا چنان که مرا گمراه کردی من نیز در زمین همه چیز را در نظر فرزندان آدم جلوه می‌دهم تا از یاد تو غافل شوند و همه آنها را گمراه خواهم کرد * بجز بندگان پاک و خالص تو را.)

    صاحب تفسیر اطیب البیان در این زمینه، ذیل همین آیه می‌نویسد:

    «اغواى شیطان وسوسه است که خیال سویى که اولین مقدمه فعل است همان وسوسه شیطان است، چنانچه خیال خوب الهام ملک است. إِلا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ چون بنده صالح خدا متخلّق به اخلاق حمیده است درهاى ملائکه به قلب او باز است و الهامات ملکى دائماً به او می‌شود و چون منزه از صفات خبیثه است درهاى ابلیس به قلب او بسته و خیال سویى در قلب او راه ندارد هر چه صفات خبیثه بیشتر باشد راه شیطان بازتر است و خیالات سوء زیادتر و بالعکس هر چه صفات حمیده بیشتر راه ملائکه بازتر و خیالات حسنه و الهامات ملکى زیادتر و مجرد خیال تأثیر ندارد دنیا هم جلوه می‌کند و هواى نفس امّاره هم طلب می‌کند انسان را به فعل سوء، چنانچه ایمان و فیوضات اخروى و نفس مطمئنه هم طلب می‌کند انسان را به اعمال صالحه به توفیق الهى.»[۲]

    و نیز علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره اخلاص و مخلصین می‌نویسد:

    «اِلا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ابلیس در این جمله طائفه متقین را از اغواى خود استثناء نموده و آنها عبارتند از مخلصین که بنا به قرائت مشهور به فتح لام خوانده می شود. از سیاق کلام بر می آید که مقصود از این طائفه کسانی اند که خود را براى خدا خالص کرده باشند، و معلوم است که جز خدا کسى خالص شان نکرده پس مخلص ‏اند – به فتح لام.

    مخلصین آنهایند که پس از آن که ایشان خود را براى خدا خالص کردند خدا آنان را براى خود خالص گردانیده، یعنى غیر خدا کسى در آنها سهم و نصیبى ندارد، و در دل‌هایشان محلى که غیر خدا در آن منزل کند باقى نمانده است، و آنان جز به خدا به چیز دیگرى اشتغال ندارند، هر چه هم که شیطان از کیدها و وسوسه ‏هاى خود را در دل آنان بیفکند همان وساوس سبب یاد خدا می شوند، و همان‌ها که دیگران را از خدا دور می سازد ایشان را به خدا نزدیک می ‏کند.

    از همین جا معلوم مى‏شود که اگر مستثنى منه را اغواء بگیریم بهتر است از این که هم اغواء و هم تزیین را مستثنى منه بگیریم، چون همانطور که گفتیم او – که خدا لعنتش کند – تزیین خود را درباره همه بشر، حتى مخلصین به کار می برد ولیکن تنها غیر مخلصین را اغواء می کند.

    و از این که گفت: «مگر بندگان مخلصت» و اول بندگان را استثناء کرد، و سپس ایشان را به وصف مخلص توصیف نمود، این معنى استفاده می شود که اصولاً حق بندگى و عبودیت همین است که مولى بنده خود را خالص براى خود کند، و غیر او کسى مالک آن بنده نباشد، و آن به این است که آدمى براى خود مالک و مولایى به غیر از خدا سراغ نداشته باشد، و حتى خود را مالک چیزى از نفس خود و از صفات نفسش و آثار و اعمالش نداند و ملک ـ به کسر میم و ضمه آن ـ را تنها براى خدا بداند.»[۳]

    علی(ع) در بیانی شیوا، اظهار خشنودی و سعادت همیشگی می‌کند برای کسانی که تنها، برای خداوند تمام زندگی شخصی و اجتماعی‌شان را خالص می‌گردانند. ایشان در این باره می‌فرمایند:

    «طوبى لمن أخلص للّه عمله و علمه و حبّه و بغضه و أخذه و ترکه و کلامه و صمته و فعله و قوله»[۴]

    (خوشا به حال کسی که تنها برای خداوند، علم و عملش؛ و حب و بغضش؛ و گرفتن و متارکه کردنش؛ و سخن و سکوتش؛ و عمل و گفتارش را خالص گردانیده است.)

    اخلاص «انجام دادن امور تنها برای خداوند» سبب می‌گردد تا خداوند نیز، انسان را خالص گرداند و او را به مقام مخلَص برساند. بدون تردید کارآمدترین و کاربردی‌ترین راهکار مقابله و مبارزه و مجاهدت با شیطان «اخلاص» است که هیچ خطری انسانِ سالک را تهدید نخواهد کرد، و به راحتی و با امنیت کامل می‌تواند طی طریق در صراط مستقیم نماید. اخلاص، بهترین شیوه و رسم بندگی خدای متعال است.

ادامه مبحث در کتاب «سایه باوران» تألیف حجه الاسلام دکتر دریاکناری

 

[۱] سوره حجر، آیات ۳۹ و ۴۰.

[۲] اطیب البیان، ج ۸، ص ۳۹.

[۳] تفسیر المیزان، ج ۱۲، ص ۲۴۳ و ۲۴۴.

[۴] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محمد تمیمی آمدی، عبدالواحد، محقق؛ الداریتی، المصطفی، مکتب الاعلام الاسلامی، قم المقدسه، ص ۱۹۷، تفسیر التفسیر المعین للواعظین و المتعظین‏، هویدى بغدادى، محمد، ص ۴۵۷.

درباره مدیر

* در آذر ماه سال 1353 در شهر تهران به دنیا آمدم. داراي مداركي چون؛ فوق ديپلم: نجوم. ليسانس: تاريخ اسلام و نيز ليسانس فلسفه اسلامي فوق لیسانس: مذاهب اسلامی و دكترا: الهيات. * استاد رسمي حوزه علميه و دانشگاه در تهران هستم. * در ده‌ها موضوع به ارائه گفتمان پیرامون مباحث نقد فرق تصوف، شیطان پرستی مدرن، وهابیت و راجنشیسم«اوشو»، اكنكار، سايبابا، مهربابا، قانون جذب... در دانشگاه‌ها و مجامع علمی در سطح كشور می‌پردازم. * تاكنون بيش از 32 جلد تأليف در زمينه علوم مختلف نظیر؛ فلسفه اسلامی، تاریخ اسلامی، نجوم اسلامی، تفسیر، معارف اسلامی، کلام اسلامی، مذاهب اسلامی، مباحث اجتماعی، مباحث خانواده و تعلیم و تربیت، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی... به زبانه‌ای فارسي و عربي داشته‌ام. * هم چنين 35 مقاله به رشته تحرير در آورده‌ام، که برخی از آنها به چاپ رسیده است. * به مدت 14 سال مشغول فعالیت‌های هنري در بخش، تهیه کنندگی و کارگردانی می‌باشم، كه مستنداتِ تدوين شده در شبکه‌های مختلف سراسري و استاني پخش گرديده است.

این مطالب را نیز ببینید!

بدعت در لغت و اصطلاح

بدعت در لغت و اصطلاح       براى آن که واژه بدعت بهتر معنا بشود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: