کابالیسم

کابالیسم

   

    معنای لغوی «کابالا» קַבָּלָה سنت شفاهی است. و در دایره المعارف ها و لغت نامه‌ها، کابالا را شاخه مبهم و سری یهودیت تعریف می‌کنند. بر اساس این تعریف، یهودیان معتقدند که کابالا فنی است که معانی پنهانی تورات و دیگر نوشته‌های یهودیت را موشکافانه بررسی می‌کند. در حقیقت کابالا، مکتب معنا گرا و باطن گرای انحرافی یهودیت است که می‌توان تحت عنوان «تصوف یهودی» از آن یاد کرد.

    واژه «قبالا» از ریشه عبری قَبِلْ به معنای قبول کردن، سر سپردن و دل سپردن است و مجموعه تعالیم باطنی را در بر می‌گیرد.[۱] این واژه به گونه‌های مختلف هجی می‌شود. عموماً کابالا،[۲] مورد نظر دانشمندان و دین شناسان بوده و قبالا[۳] مورد توجه معتقدین به علوم غریبه و نیز فراروان شناسان می‌باشد.[۴]

    جان بایر ناس در کتاب «تاریخ جامع ادیان»، درباره قبالا می‌نویسد:

    «رفته رفته به معانی مستور کتاب عهد عتیق و حقایق مرموز الهی صدرت دیگری حاصل کرد و یک نوع افکار عجیب و خیالات غریب در فلسفه و کلام یهود پدید آورد و جماعتی پیدا شدند و گفتند که اعداد و حروف نیز معانی عرفانی مخفی دارند و کتاب‌هایی به نام قباله در این باب به رشته تحریر در آوردند که خاطر خوانندگان را جلب کرد و در پی کشف حکمت مرموز و دنش مستور در پرده اعداد و حروف کتب مقدس (تورات) بر آمدند و از ترکیب حروف و جمع و تفریق اعداد، اسرار و رازهای نهانی را به زعم خود کشف کردند و از اعداد عشره عبری و حروف (ا ب ج د) و تلاعب و تبادل در محل آنها یک سلسله مطالب و معانی استخراج نمودند. پیروان قباله از صفات یا اسامی ذات الهی معانی و حقایق استکشاف می­کردند، ربانیان و احبار و دانشمندان به این روش و شیوه دلبسته و علاقه‌مند شده، کتب بسیار در این رشته تألیف کردند.

    مسائل مهم مذهبی و غوامض ما فوق الطبیعه گوناگون را ـ مثلاً این مساله که از خداوند یعنی (کامل صرف) چگونه موجوداتی ناقص چون جهان و انسان به وجود می‌آید و چگونه از لایتناهی شیء متناهی صادر می‌شود ـ در معرض تحقیقات قباله‌ای قرار داده، برای این نوع سؤالات جواب‌هایی استخراج می‌کردند. مبادی فیلون فیلسوف و گنوسی (عرفان) اسکندریه را نیز همه با این شیوه و روش حل و تجزیه نمودند و مبادی تازه‌ای وضع کردند و گفتند که از خداوند نوری الهی ناشی می‌شود. همان طوری که پرتو ظاهری از خورشید می‌تابد. و این نور منبعث از مرکز الهی (مشیت) است که از آن دو شیء دیگر (حکمت) و (علم) تراوش می‌کند و از ترکیب آن هر دو، که یکی مذکر و دیگری مؤنث است (لطف) و (قوت) زاییده می‌شود. و از ترکیب آن هر دو، که خود نیز نرینه و مادینه‌اند. (جمال) به وجود می‌آید، بالاخره از (لطف) و (قوت) و (جمال) جهان هستی صورت وجود یافته است. و انسان، که دارای همه این اوصاف و کمالات است، در حقیقت عالم صغیر است و همه قوای موجود در عالم کبیر در پیکر او به صورتی خرد و کوچک وجود دارد و اعمال آن قوای عظیم برای انسان جز به وسیله استعمال کلمات و حروف و اعداد امکان ندارد و شناختن مسیحا نیز به وسیله همان‌ها میسر است. از این احکام حروفی عجیب و غریب که وقتی در اروپا رواج فراوان یافت، شیادان زمان استفاده کردند و به دعوی مسیحیت کاذب برخاستند و به این ادله قباله‌ای متمسک شدند و موجب زحمت اهل ایمان گشتند.»[۵]

    کابالیست ها عقاید «کاهنان مصر» (جادوگران فرعون) را که بنیاد عقاید اجتماعی آن زمان را تشکیل می‌داده است که ادامه دادند و ایمان خود را به تورات حقیقی کنار گذاردند. عقاید انحرافی که یهود از مصر باستان با آن آشنا گردید «کابالا»، نام داشت. ساختار کابالا درست مانند نظام کاهنان مصر، سری و درونی بود و اساس آن را جادوگری تشکیل می‌داد. جالب ‌توجه است که توضیح کابالا، درباره آفرینش با آنچه در تورات موجود است، کاملاً متفاوت می‌باشد و تفسیری مادی‌گرا و مبتنی بر عقاید مصر باستان بوده و به وجود ابدی ماده عقیده دارد. «مورات ازجن» فراماسون ترک در کتاب خود با عنوان «فراماسونری چیست و چگونه است؟» در این باره می‌گوید:

    «پیداست که کابالا سال‌ها قبل از تورات به وجود آمد. مهم‌ترین بخش تورات نظریه‌ای درباره پیدایش جهان است. این تئوری با داستان آفرینش مذاهب توحیدی بسیار متفاوت می‌باشد. بر اساس کابالا در آغاز آفرینش چیزهایی به نام «سفیراث»(Sefiroth) و به معنای «دایره» یا «مدار» با ویژگی‌های مادی و غیر مادی به وجود آمدند. تعداد آنها ۳۲ تا بود. ده تای اول نمایانگر منظومه شمسی بودند و بقیه نمایانگر انبوه ستارگان فضا این مشخصه کابالا نشان می‌دهد که به اصول اعتقادی نجومی مربوط است… . بنابراین کابالا از مذهب یهود بسیار فاصله دارد و بیشتر با مذاهب مرموز و کهن شرق مرتبط است.»[۶]

    یهودیان با پذیرش عقایدی سری و مادیگرای مربوط به مصر باستان که بر جادوگری استوار بودند، از احکام تورات چشم‌پوشی نمودند. ایشان شعائر و آداب سحرآمیز دیگر بت‌پرستان را پذیرا شدند و در نتیجه کابالا به تعالیمی پنهانی در یهودیت مبدل شد، اما با تورات مغایر بود. «نستا، اچ، وبستر» نویسنده انگلیسی کتاب جوامع مخفی و جنبش‌های ویرانگر می‌نویسد:

    «جادوگری را که ما می‌شناسیم کنعانیان قبل از اشغال فلسطین توسط بنی اسرائیل اجرا می‌کردند. مصر، هندوستان و یونان نیز طالع‌بینان و غیب‌گویان خود را داشتند. یهودیان با وجود لعن و نفرین‌هایی که در قانون موسی(ع) علیه جادوگری وجود دارد با نادیده گرفتن هشدارها، گرفتار این بیماری مسری شدند و با تدبیر خود سنت مقدسی را که به ارث برده بودند با عقاید جادوگری که از دیگر اقوام وام گرفتند، مجروح ساختند همزمان جنبه فکری کابالای یهودی از فلسفه مجوسیان ایران، نئوافلاطونیان و نئوفیثاغورثیان گرفته شد. پس مباحث ضد کابالاها که می‌گویند آنچه ما امروز از کابالا می‌دانیم صددرصد یهودی نیست توجیه پذیر است.»[۷]

    در قرآن شریف آیه ۱۰۲ سوره بقره اشاره به این امر دارد که بنی‌اسرائیل تشریفات و آیین‌های جادوگری و شیطانی را از منابعی خارج از مذهب خویش می‌آموختند.

    «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ»

    (و از آنچه شیاطین بر ضد فرمانروایی سلیمان می‌خواندند پیروی کردند در صورتی که سلیمان کافر نشد«سحر انجام نداد» ولی شیاطین کافر شدند که به مردم سحر و جادو می‌آموختند و نیز از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود پیروی کردند در حالی که فرشتگان به احدی سحر نمی‌آموختند مگر اینکه به او می‌گفتند ما وسیله امتحانیم، زنهار که کافر شود. پس آنان از فرشتگان مطالبی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی افکنند.)

    این آیه نشان می‌دهد که برخی یهودیان، با آن که می‌دانستند با کار خود در آخرت، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، اما با این حال آداب جادوگری را آموختند و پذیرا شدند. بنابراین از قانون خداوند گمراه گشتند و با فروش روح خود، به بت‌پرستی گرفتار شدند (عقاید جادویی) و به عبارت دیگر ایمان خود را رها کردند.

    حقایق این آیه مهم‌ترین خصوصیات یک جدال را در تاریخ یهود شرح می‌دهد. در این جدال از یک سو پیامبرانی که از سوی خدا برای یهودیان فرستاده شده بودند و پیروان آنان قرار داشتند؛ و از سوی دیگر یهودیان مغرض که برخلاف فرمان خداوند عمل می‌کردند، به تقلید از فرهنگ شرک‌آمیز پرداختند و به جای پیروی از قانون خداوند از آداب فرهنگی آنان پیروی نمودند.

    در تورات، آیات متعددی وجود دارد که به صراحت جایگاه خدا و انبیاء را تنزل می‌دهد. چرا این عقاید به تورات رسوخ است؟ در جواب باید گفت که حتماً باید منبعی برای علماء یهود وجود داشته باشد. یهودیانی بوده‌اند که عقاید بیگانه از تورات را، پذیرفته‌اند، محترم شمرده‌اند و احکام ناب را با اضافه کردن آنچه در گذشته به آن برخوردند، تغییر داده‌اند.

    برخی مبدأ این تغییر را کابالا می‌دانند. کابالا شکلی به خود گرفت که باعث شد عقاید مصریان باستان و دیگر بت‌پرستان به یهودیت نفوذ نماید و در آن گسترش یابد. کابالیست‌ها ادعا می‌کنند که کابالا تنها به توضیح بیشتر رازهای نهفته در تورات می‌پردازد. اما در واقع چنان که «تئودور ریناخ» مورخ یهودی کابالا می‌گوید، «کابالا زهری است که به رگ‌های یهودیت وارد می‌شود و آن را کاملاً در بر می‌گیرد.»[۸] بنابراین کشف آثار ایدئولوژی‌های مادیگرای مصریان باستان در کابالا غیر ممکن نیست.

    خداوند در قرآن کریم بیان می‌کند که تورات کتابی الهی است و برای روشنگری انسان‌ها نازل شده است:

«إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراهَ فِیها هُدىً وَ نُورٌ»[۹]

(ما تورات را که در آن هدایت و نور بود، [بر موسی] نازل فرمودیم.)

    بنابراین تورات نیز همچو قرآن در بر دارنده علوم و فرامین مرتبط با موضوعاتی چون وجود خداوند، یگانگی او، خصوصیات او، آفرینش بشر و سایر موجودات، هدف از آفرینش انسان و قوانین اخلاقی خداوند برای بشر می‌باشد. آنچه امروزه از تورات در اختیار داریم، نسخه تغییر یافته تورات می‌باشد که به دست بشر (علماء یهود) تحریف شده است.

    با توجه به این حقایق، در کابالا به تفاسیر کاملاً متفاوتی برمی‌خوریم. تعالیم کابالا، درباره خدا کاملاً مخالف «حقیقت آفرینش» است. محقق آمریکایی «لنس اس. اوینز» در یکی از کتب خود درباره کابالا، دیدگاه خویش را درباره ریشه احتمالی این تعالیم چنین بیان می‌کند:

    تعالیم کابالا مفاهیم مختلفی درباره خدا ارائه می‌دهد که بسیاری از آنها از دیدگاه «ارتودوکس» منحرف شناخته شده‌اند.

    اصلی‌ترین انگاره دین یهود این است که «خدای ما یکی است.» اما کابالا ادعا می‌کند در حالی که خدا در درجه اعلی و به صورت یگانه‌ای توصیف‌ناپذیر ـ که در کابالا به معنای «لایتناهی»[۱۰] نامیده می‌شود ـ وجود دارد، یکتایی‌اش لزوماً در تعداد زیادی صورت الهی تجلی یافته است. تعدد خدایان کابالیست‌ها این را «سیفراث»[۱۱] به معنای چهره‌های خدا می‌نامند، چگونگی نزول خداوند از مقام یکتای لایتناهی به تعدد خدایان، معمایی است که کابالیست‌ها بسیار در آن تعمق کرده‌اند. بدیهی است که این تصویر چند چهره از خدا، راه را برای مشرک خواندن کابالیست‌ها باز می‌کند؛ اتهامی که آنها آن را به تندی ـ و نه کاملاً با موفقیت ـ رد کرده‌اند.

    در خداشناسی کابالیست‌ها، نه تنها دیدگاه تکثر خدایان وجود دارد، بلکه خداوند صورت دوگانه مذکر و مؤنث به خود گرفته؛ «Hokhmah»، «Binah» پدر و مادر آسمانی که اولین شکل‌های خدایی بودند. کابالیست‌ها برای توضیح چگونگی آمیزش این دو و ایجاد آفرینش بعدی، صراحتاً از استعاره‌های جنسی استفاده می‌کنند.

    از خصایص جالب این خداشناسی سری این است که بر مبنای آن، بشر خلق شده بلکه خود به گونه موجودی خدایی است. «اوینز» این اسطوره را چنین تشریح می‌نماید:

    کابالا تصویر پیچیده خدا را به گونه دیگری نیز نشان می‌دهد. موجود یگانه‌ای شبیه انسان، به گفته یک کابالیست، خداوند اولین انسان ازلی و نمونه اولیه آن بود. انسان خصوصیات درونی، ابدی و الهی و ساختاری مشترکی با خدا دارد.

    چنین خداشناسی، گونه‌ای از اسطوره‌های الحادی را در بر دارد و اساس انحطاط یهود است. کابالیست‌های یهودی مرزهای عقل سلیم را چنان نقض کرده‌اند که حتی می‌کوشند بشر را خدا بخوانند. به علاوه بر اساس این، الهیات بشریت نه تنها خدایی است بلکه فقط و فقط یهودیان را شامل می‌شود و دیگر اقوام انسان به شمار نمی‌روند. در نتیجه این اندیشه فاسد، در یهودیت که اساساً بر مبنای اطاعت و فرمانبرداری از خدا بنا شده بود، گسترش یافت و هدفش اقناع خودبینی و غرور یهودی بود. کابالا، علی رغم این طبیعت خود که با تورات متناقض بود، در یهودیت راه یافت و شروع به فاسد کردن آن نمود.

    نکته قابل توجه دیگر شباهت باورهای کابالیسم و مصریان باستان پیرامون ماده است. مصریان باستان معتقد بودند ماده همیشه وجود داشته است. به عبارت دیگر این اندیشه را که ماده از عدم، به وجود آمده مردود می‌دانستند. کابالا نیز از همین عقیده درباره انسان دفاع می‌کند و مدعی است انسان‌ها خلق نشده‌اند و عهده‌دار تنظیم و اداره وجود خود می‌باشند.

    به عبارت امروزی، مصریان باستان مادیگرا بودند، کابالا را می‌توان «اومانیسم سکولار» نامید. جالب توجه است که این دو مفهوم؛ «ماده‌گرایی» و «اومانیسم سکولار»، از ایدئولوژی‌هایی می‌باشند که دو قرن است بر جهان حکمرانی می‌کنند. باید پرسید چه نیروهایی وجود دارند که مفاهیم مصر باستان و کابالا را از میان تاریخ کهن به زمان حاضر منتقل کرده‌اند؟

    برخی قدمت تاریخی کابالیسم را از یهودیت بیشتر می‌دانند. ماسوکس دانشمند فرانسوی، قدمت کابالیسم را بیشتر و کهن‌تر از یهودیت می‌داند.[۱۲] «سلیمان ریناخ» دیدگاهش پیرامون کابالا این چنین است:

«کابالا نمونه‌ای از بدترین انحرافات ذهن انسان است.»[۱۳][۱۴]

 

ادامه مبحث در کتاب «سایه باوران» تألیف حجه الاسلام دکتر دریاکناری

[۱] نقد و بررسی عرفان‌های وارداتی کابالیسم، رنجبران، داود، تهران، موسسه ساحل اندیشه، چ اول، سال ۱۳۸۸، ص ۱۳.

[۲]Kabbalah.

[۳]Qabalah.

[۴] آیین قبالا (عرفان یهود)، تحقیق و برگردان؛ کاویانی، شیوا(منصوره)، انتشارات فراروان، ۱۳۷۲، ص ۱۸ و پشت جلد.

[۵] تاریخ جامع ادیان، جان بایر ناس، مترجم؛ علی اصغر حکمت، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم، ص ۵ ـ ۵۶۴.

.۲۹۸-۲۹۹ (Murat Ozgen Ayfer, Masonluk Nedir ve Nasildir? (What is Freemasonry,[6]Istanbul, 1992, pp.

    او هم چنین می‌گوید: «به روشنی نمی‌دانیم کابالا از کجا آمد یا چگونه گسترش یافت. این اسم نامی عمومی برای فلسفه‌ای سری، باطنی، منحصر به فرد و آمیخته با علوم ماوراء الطبیعه (علوم غریبه) است که مشخصاً با یهودیت در آمیخته است. کابالا به عنوان عرفان یهودی شناخته شده اما بعضی اجزای آن نشان می‌دهد بسیار پیش‌تر از تورات به وجود آمده است.» Murat Ozgen, Masonluk Nedir va Nesildir?, Istanbul 1992, pp298-299. و شوالیه‌های معبد، هارون یحیی، ناشر هلال چاپ اول تهران ۱۳۸۶، ص۴۷ الی ۴۹.

[۷]Mesta H. Webster, Secret Societies And Subversive Movements.

[۸]Mesta H. Webster, Secret Societies And Subversive Movements p. 299.

[۹] سوره مائده، آیه ۴۴.

[۱۰] Einsof.

[۱۱] Sefrroth.

[۱۲]Gougenot des Mouseaux in Le Juif, La Judaisme et La Judaisation des Peuples Chretiens, 2nd edition, 1886,p.499.

[۱۳]Theodore Reinach, Histoire des Israeletes, P221, and Salomon Reinach, Orpheus, p.299.

[۱۴] بر گرفته شده از کتب و سایت‌های مرتبط با شیطان پرستی و کابالیسم.

درباره مدیر

* در آذر ماه سال 1353 در شهر تهران به دنیا آمدم. داراي مداركي چون؛ فوق ديپلم: نجوم. ليسانس: تاريخ اسلام و نيز ليسانس فلسفه اسلامي فوق لیسانس: مذاهب اسلامی و دكترا: الهيات. * استاد رسمي حوزه علميه و دانشگاه در تهران هستم. * در ده‌ها موضوع به ارائه گفتمان پیرامون مباحث نقد فرق تصوف، شیطان پرستی مدرن، وهابیت و راجنشیسم«اوشو»، اكنكار، سايبابا، مهربابا، قانون جذب... در دانشگاه‌ها و مجامع علمی در سطح كشور می‌پردازم. * تاكنون بيش از 32 جلد تأليف در زمينه علوم مختلف نظیر؛ فلسفه اسلامی، تاریخ اسلامی، نجوم اسلامی، تفسیر، معارف اسلامی، کلام اسلامی، مذاهب اسلامی، مباحث اجتماعی، مباحث خانواده و تعلیم و تربیت، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی... به زبانه‌ای فارسي و عربي داشته‌ام. * هم چنين 35 مقاله به رشته تحرير در آورده‌ام، که برخی از آنها به چاپ رسیده است. * به مدت 14 سال مشغول فعالیت‌های هنري در بخش، تهیه کنندگی و کارگردانی می‌باشم، كه مستنداتِ تدوين شده در شبکه‌های مختلف سراسري و استاني پخش گرديده است.

این مطالب را نیز ببینید!

مکاتب شیطان پرستی

مکاتب شیطان پرستی       شیطان پرستان هم برای حقانیت شیطان پرستی خود دارای دو …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: